سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نفت، کمپانی های نفتی،(ایران، عراق، عربستان، کویت، ونزوئلا)، روابط بین-الملل.

نویسنده : محمد ارزه گر

پیدایش "سازمان کشورهای صادرکننده‌ی نفت"(اوپک)، Organization" petroleum export countries" واکنشی از سوی کشورهای در حال توسعه در برابر سیاست‌های "شرکت‌های چندملیتی"(هفت خواهران نفتی) بود به این صورت که، در سال 1947م میان ایران و ونزوئلا که دو کشور عمده‌ی تولید کننده‌ی نفت بودند، پیمانی در زمینه‌ی هماهنگی سیاست‌های نفتی منعقد گردید.

این مقطع زمانی بود که ایران نیز درگیر مذاکره با "شرکت‌ نفتی ایران – انگلیس" و قرارداد نفتی‌اش بود. دولت ونزوئلا که با افزایش مالیات بر فعالیت‌های شرکت‌های نفتی، مبارزه گسترده‌ای را با کارتل‌های نفتی آغاز نموده بود؛ در سپتامبر 1947م، نمایندگانی را به سوی ایران، عراق، عربستان و کویت روانه نمود تا زمینه‌ی همکاری متقابل و اقدام مشترک را ایجاد نماید. در واقع تلاش دولت ونزوئلا جهت برانگیختن کشورهای نفتی خاورمیانه در مقابل اقدامات شرکت‌های نفتی بود؛ بعد در سال 1959م زمانی که شرکت‌های نفتی بهای نفت را به صورت یک‌جانبه کاهش دادند، ضرورت همکاری مشترک میان کشورهای نفتی آشکارتر شد. و در همین سال "کنگره نفتی اعراب" تشکیل شد، که در این کنگره نمایندگان کشور عربستان و ونزوئلا به نام "شیخ عبدالله طریقی" و "برزآلفونسو"، نقش مؤثری در پیدایش اندیشه‌ی اولیه‌ی این سازمان داشتند.

در اوت 1960م، کشور عراق در پی کاهش مجدد بهای نفت توسط شرکت‌های نفتی؛ کشورهای تولیدکننده‌ی نفت؛ ایران، عربستان، کویت، ونزوئلا را برای شرکت در یک اجلاس دعوت نمود. "کنفرانس بغداد" که از 10 الی 14 سپتامبر تشکیل شد؛ در نهایت منجر به پیدایش سازمان دائمی نفتی به نام "اوپک" شد، این سازمان هنگام تاسیس 67% ذخائر بهای نفت، 38% از کل تولید جهانی نفت و 90% بازار جهانی نفت را در اختیار داشت.[1]

عوامل موثر در پیدایش سازمان اوپک

در پیدایش سازمان کشورهای صادرکننده‌ی نفت(اوپک)، عوامل متعددی نقش داشته است. که برخی از این عوامل، ضرورت این سازمان را بیشتر مطرح نمود. این عوامل عبارت بودند از:

1- اقدام کارتل‌های نفتی در کاهش قیمت نفت.

2- حرکت‌های ملی‌شدن صنعت نفت، در کشورهای در حال توسعه، مانند حرکت‌های ضد استعماری نفت که از دهه‌ی 30 در مکزیک و در دهه‌ی 40 در ونزوئلا آغاز شد و به تدریج وارد خاورمیانه گردید و در دهه‌ی 50 در ایران صورت گرفت.

3- بحران کانال سوئز در سال 1356.

4- آگاهی کشورهای خاورمیانه و ونزوئلا به وضعیت نفت و نقش آن در اقتصاد این کشورها.

5- دگرگونی قراردادهای امتیاز، به عهدنامه‌های 50-50، به این صورت که، هنگامی که دولت ونزوئلا با تصویب قانون 1943م، شیوه‌ی سنتی امتیاز نامه‌ها را به هم زد و منافع خود را تا 50% سود افزایش داد، قدرت این کمپانی‌ها شکسته شد و این دولت تلاش کرد که این دستاورد را به کشورهای خاورمیانه گسترش دهد، تا از این راه زمینه‌ی یگانگی و تشکل در برابر قدرت‌های نفتی را فراهم نماید.

6- همکاری متقابل میان کشورهای نفت‌خیز در ایجاد قراردادهای نفتی.

7- سیاست‌های تحمیلی نفتی امریکا و شوروی به کشورهای نفت‌خیز خاورمیانه و ونزوئلا.

که مجموعه‌ی این عوامل در کنار هم نقش موثری در پیدایش سازمان اوپک توسط پنج کشور(ایران، عراق، عربستان، ونزوئلا و کویت) داشت.[2]

منشور، اهداف و ارکان سازمان اوپک

منشور سازمان کشورهای صادرکننده‌ی نفت، در دو قطعنامه بیان شده است؛ که این دو قطعنامه در اولین کنفرانس اوپک در بغداد در تاریخ 14 سپتامبر 1960م، تصویب شد و به امضای نمایندگان موسس اوپک، پنج کشور(ایران، عراق، عربستان، ونزوئلا، کویت) رسید و بعد مورد تصویب دولت‌های این کشورها قرار گرفت. قطعنامه‌های این کنفرانس، به طور کامل، اهدافی را که کشورهای عضو از طریق اوپک جویای آن بودند را تشریح می‌کرد.[3]

اهداف سازمان اوپک

1. ایجاد هماهنگی و وحدت در خط مشی کشورهای عضو و تعیین بهترین شیوه‌ها برای تامین منافع فردی و جمعی آنان.

2. روش‌ها و وسائل تامین تثبیت قیمت‌ها در بازار‌های بین‌المللی نفت با امعان به حذف نوسانات مضر و غیر ضروری.

3. مصالح ملت‌های تولیدکننده و ضرورت تضمین درآمدی ثابت برای کشورها تولیدکننده.

4. عرضه‌ی کافی اقتصادی و منظم نفت به ملت‌های مصرف‌کننده و یک بازده منصفانه به سرمایه‌ی آنهائی که در صنعت نفت سرمایه‌گذاری می‌کنند.[4]

ارکان سازمان اوپک

به‌طور کلی سازمان اوپک از سه بخش اصلی، کنفرانس، هیئت عامل و دبیرخانه تشکیل شده است.

1. کنفرانس: عالی‌ترین مقام این سازمان می‌باشد و اعضای کنفرانس را نمایندگان کشورها تشکیل می‌دهند. اگر هر یک از کشورها چند نماینده در اوپک داشته باشند، یکی از فرستادگان به عنوان رهبر گروه انتخاب خواهد شد، هر کشور عضو فقط یک رای خواهد داشت. کشورهای غیر عضو نیز می‌توانند به عنوان ناظر در کنفرانس حضور یابند و تصمیمات کنفرانس حداکثر تا 30 روز بعد از تصویب قابل اجرا خواهد بود مگر آنکه اعضا، تاریخ معینی را برای اجرای آن مشخص کنند. تعیین سیاست‌های کلی و راهنمای اجرای این سیاست‌ها، بررسی تقاضای عضویت، انتصاب رئیس کل، قائم‌مقام دبیرکل و حسابداران و حسابرسان، برخی از مهم‌ترین وظایف کنفرانس می‌باشد.

2. هیئت عامل: از کسانی که توسط اعضا نامزد شده و توسط کنفرانس تصویب می‌شوند، تشکیل می‌شود و هر کشور عضو در تمام جلسات هیئت عامل دارای نماینده می‌باشد. برخی از مهم‌ترین وظایف هیئت عامل عبارت است از، اجرای قراردادهای سازمان و برنامه‌های کنفرانس، برنامه‌ریزی بودجه سازمان برای هر سال، بررسی و تصویب گزارش فرستاده‌شده از طرف دبیرکل، بررسی انتصابات روسای بخش‌های مختلف و برخی وظایف دیگر می‌باشد.

3. دبیرخانه: عهده‌دار انجام دادن کارهای اجرایی سازمان طبق قوانین مصوبه است و دبیرخانه از دبیرکل، معاونش و کارمندان تشکیل شده است و مرکز آن در "وین" قرار دارد.[5]

کشورهای عضو اوپک

پنج کشور،(ایران، عراق، عربستان، ونزوئلا و کویت) که در سال 1960م در کنفرانس بغداد، سند ایجاد این سازمان را امضاء کردند و به عنوان کشورهای موسس سازمان اوپک شناخته می‌شوند. بعدا هشت کشور همانند، قطر در سال(1969)، اندونزی(1967)، لیبی(1967)، امارت متحده‌ی عربی(1967)، الجزایر(1969)، نیجریه(1971) و گابن(1975) و اکوادور(1973) به این سازمان اضافه شدند؛ جزء اعضای دائم این سازمان خوانده می‌شوند. دو کشور اکوادور در سال 1992م و گابن در سال 1996م از عضویت در "اوپک" خارج شدند. کشورهای عضو اوپک همگی از کشورهای در حال توسعه‌اند که صنعت نفت در اقتصاد آنها نقش به سزایی داشته، و نسبت به دیگر منابع طبیعی دارای نقش حیاتی بوده است. و درآمدهای حاصل از بهره‌برداری نفت در تمامی این کشورهای عضو اوپک قسمت مهمی از درآمدهای دولت را تشکیل می‌دهد.

بررسی عملکرد سازمان اوپک از سال 1960 تا سال‌های اخیر

با نگاهی به عملکرد و اقدامات سازمان اوپک طی چهارده دهه و نیم گذشته می‌توان گفت که این سازمان در هر یک از این مقاطع با توجه به شرایط داخلی – خارجی که موثر بر اقدامات این سازمان در این دوران‌ها بوده، متفاوت از دیگر دوران‌ها عمل کرده است. که در ذیل به بررسی عملکرد این سازمان در هر یک از این دهه‌ها می‌پردازیم.

الف: عملکرد اوپک از سال 1960 تا 1970

انتظار جوامع بین‌المللی در سالهای اولیه‌ی شکل‌گیری این سازمان این بود که این سازمان پس از مدتی از هم پاشیده خواهد شد، ولی برخلاف انتظار، تعداد اعضای اوپک تا آخر دهه 1960 به دو برابر افزایش یافت و با پیوستن قطر، اندونزی، لیبی، امارت و الجزایر تعداد اعضای اوپک به 10 کشور رسید. البته در سرتاسر این دوره شرکت‌های نفتی همچنان بر عملیات نفت همانند: اکتشافات، تولید، حمل و نقل، فعالیت‌های پالایش، بازار یابی، توزیع و فروش نفت این کشور، حاکمیت داشتند. لذا اقتدار کامل این شرکت‌ها و حاکمیت آن‌ها بر سیاست‌های تولیدی و قیمت‌گذاری در کشورهای عضو اوپک باعث شد که در این دهه قیمت نفت مثل گذشته همچنان ارزان باشد.

بنابراین، با توجه به اهداف سازمان اوپک که مبتنی بر ایجاد هماهنگی و وحدت در خط مشی تولیدی، و روشی مناسب برای تثبیت بهای نفت و نظارت بر اجرای تعهدات اعضاء بود در این مقطع عملکرد اوپک، بیشتر مبتنی بر تثبیت و جلوگیری از کاهش قیمت نفت بود، و هماهنگی و انسجام لازم در میان اعضای اوپک وجود نداشت. و کشورهای عضو به صورت یک مجموعه‌ی یکپارچه عمل نمی‌کردند و هر کدام سیاست خاص خود را اعمال می‌نمودند.

"پی‌یر تزریان" در این زمینه معتقد است، در سال 1960 پنج کشور عضو اوپک 82 درصد از صادرات نفت خام جهان را به خود اختصاص داده بودند؛ لیکن به دو دلیل عمده این کشورها نمی‌توانستند از این موقعیت استفاده کنند:

1- مازاد عرضه‌ی نفت خام نسبت به تقاضا در بازارهای جهانی.

2- تضاد منافع پنج کشور مربوطه که برخی خواهان افزایش تولید و برخی دیگر خواهان کاهش آن بودند.[6]

ب: عملکرد اوپک از سال 1971 تا 1980

با شروع دهه‌ی 70 کشورهای صادرکننده‌ی نفت، با تجربه‌ی 10 ساله‌ی خود به تدریج آگاهی بیشتری نسبت به منافع ملی در برخورد با شرکت‌های بزرگ نفتی پیدا کردند و تلاش نمودند مشارکت بیشتری در بهره‌برداری از منافع نفتی خود داشته باشند؛ که این امر منجر به "ملی شدن صنعت نفت" در الجزایر، ایران، لیبی، و عراق شد. در واقع این مقطع را باید دوران طلایی اوپک دانست. چرا که در این دهه با توجه به شرایط اقتصادی و سیاسی خاص آن، اعضای اوپک توانستند کنترل، تولید و قیمت‌گذاری را در دست بگیرند.

مهم‌ترین اقدام سازمان اوپک در این دهه تعیین قیمت پایه، برای فروش نفت میان اعضاء بود بطوری‌که بهای نفت خام، در فاصله سال‌های 1973-1970 به 11/5 دلار، دسامبر همان سال به 84/10 دلار و در سپتامبر 1975 به 45/11 دلار برای هر شبکه افزایش یافت[7]

در این دهه دو عامل نقش بسیار مهمی در افزایش قیمت نفت داشت که عبارت بود از:

1- بحران سیاسی جنگ اعراب و اسرائیل در سال 1973 که این رویداد، نقش نفت را به عنوان یک ابزار و حربه‌ی‌ سیاسی کاملا آشکار ساخت.

2- پیروزی "انقلاب اسلامی" در ایران در سال 1979، در واقع پیروزی انقلاب اسلامی و سرنگونی نظام سلطنتی به مثابه نظامی با گرایش به غرب و جهان صنعتی، نفوذ انقلاب در منطقه به عبارتی صدور انقلاب، و از هم پاشیدگی نظام دو ستونی ایران به عنوان ستون نظامی و عربستان به عنوان ستون مالی و کمبود عرضه‌ی نفت، توام با نگرانی مربوط به عدم امکان عرضه‌ی نفت در آینده از جمله عوامل مهمی در افزایش قیمت نفت در ان مقطع بودند[8]

پ: عملکرد اوپک در سال‌های 1981 تا 1990

مهم‌ترین مسائلی که اوپک در این دهه با آنها رو به رو بود عبارت بود از، مازاد بر عرضه، سهمیه‌بندی و کاهش تولید، از دست دادن سهم تولید در بازارهای جهانی، افزایش تولیدکنندگان غیر عضو اوپک، جنگ بر سر قیمت، تخلف اعضا از سهمیه‌های تعیین‌شده، از جمله عواملی بودند که باعث شد سازمان اوپک کنترل خود را بر قیمت‌گذاری نفت از دست بدهد.

از طرفی عواملی نظیر: تاسیس "آژانس بین المللی انرژی"، برنامه‌ریزی برای صرفه‌جویی در نفت، جایگزینی انرژی غیر از نفت و سیاست توسعه اکتشافات نفتی در بیرون از حوزه‌های نفتی از جمله ابزارهای کشورهای صنعتی در راستای مقابله با اوپک بود، که از سال 1981م به بعد در تضعیف جایگاه این سازمان موثر واقع شد.

به‌طور کلی، در این دهه با افزایش کشورهای نفتی غیر عضو اوپک، دیگر این سازمان یک قدرت غالب در صحنه‌ی جهانی نبود و بازار نفت آن در حال کوچک‌تر شدن بود و وجود تولید مازاد از ظرفیت کشورهای عضو، قیمت نفت را کاهش داد. یک سری عوامل دیگری نیز در این دهه باعث کاهش قیمت نفت شد که عبارت بود از، جنگ ایران و عراق در اوایل دهه‌ی 1981، که هر چند ابتدا باعث افزایش قیمت نفت شد؛ ولی عواملی مانند، فرسایشی شدن جنگ و اوج‌گیری حملات هوایی دو کشور به تأسیسات نفتی و بروز اختلاف میان ایران، الجزایر و لیبی، و ائتلاف محافظه‌کاران به رهبری عربستان، افزایش هزینه‌های حمل و نقل و اختلاف ایران و عربستان در 1988م در پی کشتن "حجاج ایرانی"، اختلافات ایران با امریکا و همین طور لیبی با امریکا از جمله عواملی بودند که باعث کاهش نفت در این دهه‌ شد. و باعث شد جایگاه اوپک در صحنه جهانی به شدت تنزل پیدا کند.[9]

ت: عملکرد اوپک در سال‌های 1991 تا 2000

در این دهه اوپک با حوادث و وقایعی رو به رشد که باعث شد اقدامات این سازمان با ضعف و قوت‌های مواجه باشد. که در ذیل به برخی از این حوادث اشاره می‌شود:

1. فروپاشی شوروی در سال 1991م مهم‌ترین تحولی بود که تاثیر زیادی بر اوپک گذاشت و با فروپاشی شوروی کشورهای جدیدی که استقلال پیدا کردند همانند(روسیه، قزاقستان، تاجیکستان و آذربایجان) در بازارها جهانی نفت به عنوان رقیب جدی اوپک مطرح شدند. به گونه‌ای که روسیه با ذخایر اثبات شده‌ی نفت معادل 49 میلیارد بشکه ذخایر نفت تخمین شده در آسیای مرکزی و قفقاز به عنوان رقیب اوپک مطرح شد.[10]

2. فن‌آوری جدید در اکتشافات و استخراج نفت، انرژی‌های جایگزین و کاستن از میزان اتکاء به نفت، وجود گاز طبیعی به دلیل برخورداری از مزایای مطلوب و اثرات کمتر زیست‌محیطی و کاهش نقش مواد خام از جمله‌ی عوامل کاهش تقاضا برای نفت در طی این دهه بود.

3. در سال 2000م نیز، برگزاری اجلاس سران اوپک در کاراکاس و انتخابات ریاست جمهوری امریکا باعث بالا رفتن تقاضای جهانی نفت و افزایش سریع قیمت جهانی نفت تا سقف چهل دلار برای هر بشکه رسید، که در پی آن، کشورهای عضو اوپک در سال 2000م برای نخستین‌بار در طول حیات این سازمان سه بار اقدام به افزایش تولید نفت خود کردند.[11]

در نهایت می‌توان گفت که سازمان اوپک در طول حیات خود از زمان تاسیس در سال 1960 تا سالهای اخیر در مقاطعی کاملا موفق و زمانی به صورت انفعالی عمل کرده است.

و به‌طور کلی این سازمان سه شوک نفتی مهم را پشت‌سر گذاشته است، شوک نفتی اول در سال 1973م در پی جنگ اعراب و اسرائیل بود که این سازمان برای اولین‌بار موفق شد قیمت نفت خام را تعیین، و با 70% افزایش به 19/5 دلار در هر شبکه برساند و شوک دوم نفتی با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران همراه بود که باعث افزایش قیمت نفت شده، و شوک سوم نفتی در سال 1986 بود که کشورهای صنعتی صرفه‌جویی بیشتر در مصرف نفت را در پیش گرفتند و با جایگزین کردن سایر منابع انرژی به جای نفت اقدامات موثری به عمل آوردند، که این شوک سوم نفتی بر خلاف دو شوک اول که منجر به افزایش شدید قیمت نفت در بازارهای جهانی شد، به علت عرضه زیاد، قیمت نفت را به سرعت کاهش داد.[12]

مهم‌ترین موانع اوپک در سال‌های اخیر

1. تحول در فن آوری: کشورهای عضو اوپک که دارای ذخایر عظیم نفت و گاز می‌باشد، اغلب کشورهای در حال توسعه‌اند که ار قدرت تکنولوژی بالای برخوردار نیستند و این فقدان تکنولوژی باعث سلطه جهان صنعتی بر مناسبات نفتی می‌شود، لذا تحول در فن آوری می‌تواند علاوه بر کاهش هزینه‌ی تولید نفت به لحاظ زیست محیطی نیز موثر باشد.

2. توسعه قراردادهای چند جانبه و حتی دو جانبه: یکی از عوامل موفقیت یک سازمان بین‌المللی میزان همگرایی و گستردگی روابط دو جانبه و چند جانبه میان اعضاء می‌باشد. میان اعضای اوپک چه در حوزه‌ی کنوانسیون‌های بین‌المللی زیست محیطی، استانداردهای جدید برای تجهیزات انرژی، سازمان تجارت جهانی،...روبه‌رو هستند که به کارگیری تلاش جمعی در برخورد با این معضلات روند و سیر این مسائل را تسهیل خواهد کرد و توسعه‌ی قراردادهای دو جانبه و چند جانبه می‌تواند در آینده بر صحنه‌ی نفت تاثیرگذار باشد و منافع تولیدکنندگان اوپک را تحت ‌تاثیر قرار دهد.[13]

3. تبلیغات منفی کشورهای مصرف‌کننده‌ی نفت: سازمان اوپک از بدو تأسیس با تبلیغات منفی کشورهای مصرف‌کننده مواجه بوده و پیوسته از سوی این کشورها از اوپک به عنوان یک "کارتل" و "انحصارگر بازار نفت" و علت افزایش قیمت‌ها و نابسامانی‌های عرضه نفت یاد شده است، و همواره متهم به استفاده از نفت به عنوان یک ابزار سیاسی شده اند، لذا اوپک باید تلاش جدی در راستای تامین به موقع نفت، شفاف‌سازی در تصمیمات و اعتمادسازی و تصویرسازی مثبت نشان دهد.

نتیجه‌گیری

ضرورت وجود ایجاد تشکیلاتی نظیر "اوپک گازی"؛ با افزایش کشورهای در حال توسعه و صنعتی در جهان و افزایش تقاضا برای انرژی و نفت و گاز، بیش از گذشته احساس می‌شود. و با توجه به محدود بودن میزان این ذخایر، لزوم ساماندهی و ایجاد یک سیستم فعال جهت برنامه‌ریزی برای این مسئله به عنوان یک نیاز اساسی برای کشورهای محدود دارای ذخایر انرژی‌ مهم می‌باشد و به واسطه‌ی اینکه، ایران و روسیه بیش‌ترین ذخایر گاز طبیعی اثبات شده در جهان را دارا می‌باشند؛ محوریت اصلی را در این سازمان بر عهده خواهند داشت و تأسیس این سازمان علاوه بر ابعاد انرژی و اقتصادی می‌تواند منجر به ایجاد همگرایی‌های منطقه‌ای و بین‌المللی شود و به‌عنوان یک قطب مهم اقتصادی و سیاسی هم در منطقه و هم در صحنه‌ی بین‌المللی باشد. هر چند تشکیل این سازمان، همانند تشکیل سازمان اوپک نفت، بدون شک با مقاومت غربی‌ها و امریکا به‌عنوان مصرف‌کنندگان اصلی آن مواجه می‌شود. چرا که تشکیل، رشد و گسترش یافتن همگرایی‌های حاصل از این سازمان در آینده تبدیل به یک جریان قومی در برابر غرب و امریکا خواهد بود و همین‌طور متحد شدن و تشکل‌یافتن صادرکنندگان گاز منجر به عرضه‌ی واقعی قیمت گاز در چارچوب این سازمان خواهد بود.[14]

بنابراین، می‌توان گفت، که هر زمان کشورهای عضو اوپک به صورت هماهنگ و یکپارچه عمل کرده‌اند و وحدت میان خود را حفظ، و اساسنامه‌ی سازمان را رعایت کرده‌اند در رسیدن به اهداف خود موفق بوده‌اند و در موارد رعایت نکردن این اصول با کاهش قیمت نفت مواجه بوده‌اند، که در این میان نقش دو کشور ایران و عربستان نسبت به دیگر اعضای اوپک مهم‌تر بوده است.




تاریخ : دوشنبه 97/11/15 | 9:30 عصر | نویسنده : محمد ارزه گر | نظر

نفت، کمپانی های نفتی،(ایران، عراق، عربستان، کویت، ونزوئلا)، روابط بین-الملل.

نویسنده : محمد ارزه گر

پیدایش "سازمان کشورهای صادرکننده‌ی نفت"(اوپک)، Organization" petroleum export countries" واکنشی از سوی کشورهای در حال توسعه در برابر سیاست‌های "شرکت‌های چندملیتی"(هفت خواهران نفتی) بود به این صورت که، در سال 1947م میان ایران و ونزوئلا که دو کشور عمده‌ی تولید کننده‌ی نفت بودند، پیمانی در زمینه‌ی هماهنگی سیاست‌های نفتی منعقد گردید.

این مقطع زمانی بود که ایران نیز درگیر مذاکره با "شرکت‌ نفتی ایران – انگلیس" و قرارداد نفتی‌اش بود. دولت ونزوئلا که با افزایش مالیات بر فعالیت‌های شرکت‌های نفتی، مبارزه گسترده‌ای را با کارتل‌های نفتی آغاز نموده بود؛ در سپتامبر 1947م، نمایندگانی را به سوی ایران، عراق، عربستان و کویت روانه نمود تا زمینه‌ی همکاری متقابل و اقدام مشترک را ایجاد نماید. در واقع تلاش دولت ونزوئلا جهت برانگیختن کشورهای نفتی خاورمیانه در مقابل اقدامات شرکت‌های نفتی بود؛ بعد در سال 1959م زمانی که شرکت‌های نفتی بهای نفت را به صورت یک‌جانبه کاهش دادند، ضرورت همکاری مشترک میان کشورهای نفتی آشکارتر شد. و در همین سال "کنگره نفتی اعراب" تشکیل شد، که در این کنگره نمایندگان کشور عربستان و ونزوئلا به نام "شیخ عبدالله طریقی" و "برزآلفونسو"، نقش مؤثری در پیدایش اندیشه‌ی اولیه‌ی این سازمان داشتند.

در اوت 1960م، کشور عراق در پی کاهش مجدد بهای نفت توسط شرکت‌های نفتی؛ کشورهای تولیدکننده‌ی نفت؛ ایران، عربستان، کویت، ونزوئلا را برای شرکت در یک اجلاس دعوت نمود. "کنفرانس بغداد" که از 10 الی 14 سپتامبر تشکیل شد؛ در نهایت منجر به پیدایش سازمان دائمی نفتی به نام "اوپک" شد، این سازمان هنگام تاسیس 67% ذخائر بهای نفت، 38% از کل تولید جهانی نفت و 90% بازار جهانی نفت را در اختیار داشت.[1]

عوامل موثر در پیدایش سازمان اوپک

در پیدایش سازمان کشورهای صادرکننده‌ی نفت(اوپک)، عوامل متعددی نقش داشته است. که برخی از این عوامل، ضرورت این سازمان را بیشتر مطرح نمود. این عوامل عبارت بودند از:

1- اقدام کارتل‌های نفتی در کاهش قیمت نفت.

2- حرکت‌های ملی‌شدن صنعت نفت، در کشورهای در حال توسعه، مانند حرکت‌های ضد استعماری نفت که از دهه‌ی 30 در مکزیک و در دهه‌ی 40 در ونزوئلا آغاز شد و به تدریج وارد خاورمیانه گردید و در دهه‌ی 50 در ایران صورت گرفت.

3- بحران کانال سوئز در سال 1356.

4- آگاهی کشورهای خاورمیانه و ونزوئلا به وضعیت نفت و نقش آن در اقتصاد این کشورها.

5- دگرگونی قراردادهای امتیاز، به عهدنامه‌های 50-50، به این صورت که، هنگامی که دولت ونزوئلا با تصویب قانون 1943م، شیوه‌ی سنتی امتیاز نامه‌ها را به هم زد و منافع خود را تا 50% سود افزایش داد، قدرت این کمپانی‌ها شکسته شد و این دولت تلاش کرد که این دستاورد را به کشورهای خاورمیانه گسترش دهد، تا از این راه زمینه‌ی یگانگی و تشکل در برابر قدرت‌های نفتی را فراهم نماید.

6- همکاری متقابل میان کشورهای نفت‌خیز در ایجاد قراردادهای نفتی.

7- سیاست‌های تحمیلی نفتی امریکا و شوروی به کشورهای نفت‌خیز خاورمیانه و ونزوئلا.

که مجموعه‌ی این عوامل در کنار هم نقش موثری در پیدایش سازمان اوپک توسط پنج کشور(ایران، عراق، عربستان، ونزوئلا و کویت) داشت.[2]

منشور، اهداف و ارکان سازمان اوپک

منشور سازمان کشورهای صادرکننده‌ی نفت، در دو قطعنامه بیان شده است؛ که این دو قطعنامه در اولین کنفرانس اوپک در بغداد در تاریخ 14 سپتامبر 1960م، تصویب شد و به امضای نمایندگان موسس اوپک، پنج کشور(ایران، عراق، عربستان، ونزوئلا، کویت) رسید و بعد مورد تصویب دولت‌های این کشورها قرار گرفت. قطعنامه‌های این کنفرانس، به طور کامل، اهدافی را که کشورهای عضو از طریق اوپک جویای آن بودند را تشریح می‌کرد.[3]

اهداف سازمان اوپک

1. ایجاد هماهنگی و وحدت در خط مشی کشورهای عضو و تعیین بهترین شیوه‌ها برای تامین منافع فردی و جمعی آنان.

2. روش‌ها و وسائل تامین تثبیت قیمت‌ها در بازار‌های بین‌المللی نفت با امعان به حذف نوسانات مضر و غیر ضروری.

3. مصالح ملت‌های تولیدکننده و ضرورت تضمین درآمدی ثابت برای کشورها تولیدکننده.

4. عرضه‌ی کافی اقتصادی و منظم نفت به ملت‌های مصرف‌کننده و یک بازده منصفانه به سرمایه‌ی آنهائی که در صنعت نفت سرمایه‌گذاری می‌کنند.[4]

ارکان سازمان اوپک

به‌طور کلی سازمان اوپک از سه بخش اصلی، کنفرانس، هیئت عامل و دبیرخانه تشکیل شده است.

1. کنفرانس: عالی‌ترین مقام این سازمان می‌باشد و اعضای کنفرانس را نمایندگان کشورها تشکیل می‌دهند. اگر هر یک از کشورها چند نماینده در اوپک داشته باشند، یکی از فرستادگان به عنوان رهبر گروه انتخاب خواهد شد، هر کشور عضو فقط یک رای خواهد داشت. کشورهای غیر عضو نیز می‌توانند به عنوان ناظر در کنفرانس حضور یابند و تصمیمات کنفرانس حداکثر تا 30 روز بعد از تصویب قابل اجرا خواهد بود مگر آنکه اعضا، تاریخ معینی را برای اجرای آن مشخص کنند. تعیین سیاست‌های کلی و راهنمای اجرای این سیاست‌ها، بررسی تقاضای عضویت، انتصاب رئیس کل، قائم‌مقام دبیرکل و حسابداران و حسابرسان، برخی از مهم‌ترین وظایف کنفرانس می‌باشد.

2. هیئت عامل: از کسانی که توسط اعضا نامزد شده و توسط کنفرانس تصویب می‌شوند، تشکیل می‌شود و هر کشور عضو در تمام جلسات هیئت عامل دارای نماینده می‌باشد. برخی از مهم‌ترین وظایف هیئت عامل عبارت است از، اجرای قراردادهای سازمان و برنامه‌های کنفرانس، برنامه‌ریزی بودجه سازمان برای هر سال، بررسی و تصویب گزارش فرستاده‌شده از طرف دبیرکل، بررسی انتصابات روسای بخش‌های مختلف و برخی وظایف دیگر می‌باشد.

3. دبیرخانه: عهده‌دار انجام دادن کارهای اجرایی سازمان طبق قوانین مصوبه است و دبیرخانه از دبیرکل، معاونش و کارمندان تشکیل شده است و مرکز آن در "وین" قرار دارد.[5]

کشورهای عضو اوپک

پنج کشور،(ایران، عراق، عربستان، ونزوئلا و کویت) که در سال 1960م در کنفرانس بغداد، سند ایجاد این سازمان را امضاء کردند و به عنوان کشورهای موسس سازمان اوپک شناخته می‌شوند. بعدا هشت کشور همانند، قطر در سال(1969)، اندونزی(1967)، لیبی(1967)، امارت متحده‌ی عربی(1967)، الجزایر(1969)، نیجریه(1971) و گابن(1975) و اکوادور(1973) به این سازمان اضافه شدند؛ جزء اعضای دائم این سازمان خوانده می‌شوند. دو کشور اکوادور در سال 1992م و گابن در سال 1996م از عضویت در "اوپک" خارج شدند. کشورهای عضو اوپک همگی از کشورهای در حال توسعه‌اند که صنعت نفت در اقتصاد آنها نقش به سزایی داشته، و نسبت به دیگر منابع طبیعی دارای نقش حیاتی بوده است. و درآمدهای حاصل از بهره‌برداری نفت در تمامی این کشورهای عضو اوپک قسمت مهمی از درآمدهای دولت را تشکیل می‌دهد.

بررسی عملکرد سازمان اوپک از سال 1960 تا سال‌های اخیر

با نگاهی به عملکرد و اقدامات سازمان اوپک طی چهارده دهه و نیم گذشته می‌توان گفت که این سازمان در هر یک از این مقاطع با توجه به شرایط داخلی – خارجی که موثر بر اقدامات این سازمان در این دوران‌ها بوده، متفاوت از دیگر دوران‌ها عمل کرده است. که در ذیل به بررسی عملکرد این سازمان در هر یک از این دهه‌ها می‌پردازیم.

الف: عملکرد اوپک از سال 1960 تا 1970

انتظار جوامع بین‌المللی در سالهای اولیه‌ی شکل‌گیری این سازمان این بود که این سازمان پس از مدتی از هم پاشیده خواهد شد، ولی برخلاف انتظار، تعداد اعضای اوپک تا آخر دهه 1960 به دو برابر افزایش یافت و با پیوستن قطر، اندونزی، لیبی، امارت و الجزایر تعداد اعضای اوپک به 10 کشور رسید. البته در سرتاسر این دوره شرکت‌های نفتی همچنان بر عملیات نفت همانند: اکتشافات، تولید، حمل و نقل، فعالیت‌های پالایش، بازار یابی، توزیع و فروش نفت این کشور، حاکمیت داشتند. لذا اقتدار کامل این شرکت‌ها و حاکمیت آن‌ها بر سیاست‌های تولیدی و قیمت‌گذاری در کشورهای عضو اوپک باعث شد که در این دهه قیمت نفت مثل گذشته همچنان ارزان باشد.

بنابراین، با توجه به اهداف سازمان اوپک که مبتنی بر ایجاد هماهنگی و وحدت در خط مشی تولیدی، و روشی مناسب برای تثبیت بهای نفت و نظارت بر اجرای تعهدات اعضاء بود در این مقطع عملکرد اوپک، بیشتر مبتنی بر تثبیت و جلوگیری از کاهش قیمت نفت بود، و هماهنگی و انسجام لازم در میان اعضای اوپک وجود نداشت. و کشورهای عضو به صورت یک مجموعه‌ی یکپارچه عمل نمی‌کردند و هر کدام سیاست خاص خود را اعمال می‌نمودند.

"پی‌یر تزریان" در این زمینه معتقد است، در سال 1960 پنج کشور عضو اوپک 82 درصد از صادرات نفت خام جهان را به خود اختصاص داده بودند؛ لیکن به دو دلیل عمده این کشورها نمی‌توانستند از این موقعیت استفاده کنند:

1- مازاد عرضه‌ی نفت خام نسبت به تقاضا در بازارهای جهانی.

2- تضاد منافع پنج کشور مربوطه که برخی خواهان افزایش تولید و برخی دیگر خواهان کاهش آن بودند.[6]

ب: عملکرد اوپک از سال 1971 تا 1980

با شروع دهه‌ی 70 کشورهای صادرکننده‌ی نفت، با تجربه‌ی 10 ساله‌ی خود به تدریج آگاهی بیشتری نسبت به منافع ملی در برخورد با شرکت‌های بزرگ نفتی پیدا کردند و تلاش نمودند مشارکت بیشتری در بهره‌برداری از منافع نفتی خود داشته باشند؛ که این امر منجر به "ملی شدن صنعت نفت" در الجزایر، ایران، لیبی، و عراق شد. در واقع این مقطع را باید دوران طلایی اوپک دانست. چرا که در این دهه با توجه به شرایط اقتصادی و سیاسی خاص آن، اعضای اوپک توانستند کنترل، تولید و قیمت‌گذاری را در دست بگیرند.

مهم‌ترین اقدام سازمان اوپک در این دهه تعیین قیمت پایه، برای فروش نفت میان اعضاء بود بطوری‌که بهای نفت خام، در فاصله سال‌های 1973-1970 به 11/5 دلار، دسامبر همان سال به 84/10 دلار و در سپتامبر 1975 به 45/11 دلار برای هر شبکه افزایش یافت[7]

در این دهه دو عامل نقش بسیار مهمی در افزایش قیمت نفت داشت که عبارت بود از:

1- بحران سیاسی جنگ اعراب و اسرائیل در سال 1973 که این رویداد، نقش نفت را به عنوان یک ابزار و حربه‌ی‌ سیاسی کاملا آشکار ساخت.

2- پیروزی "انقلاب اسلامی" در ایران در سال 1979، در واقع پیروزی انقلاب اسلامی و سرنگونی نظام سلطنتی به مثابه نظامی با گرایش به غرب و جهان صنعتی، نفوذ انقلاب در منطقه به عبارتی صدور انقلاب، و از هم پاشیدگی نظام دو ستونی ایران به عنوان ستون نظامی و عربستان به عنوان ستون مالی و کمبود عرضه‌ی نفت، توام با نگرانی مربوط به عدم امکان عرضه‌ی نفت در آینده از جمله عوامل مهمی در افزایش قیمت نفت در ان مقطع بودند[8]

پ: عملکرد اوپک در سال‌های 1981 تا 1990

مهم‌ترین مسائلی که اوپک در این دهه با آنها رو به رو بود عبارت بود از، مازاد بر عرضه، سهمیه‌بندی و کاهش تولید، از دست دادن سهم تولید در بازارهای جهانی، افزایش تولیدکنندگان غیر عضو اوپک، جنگ بر سر قیمت، تخلف اعضا از سهمیه‌های تعیین‌شده، از جمله عواملی بودند که باعث شد سازمان اوپک کنترل خود را بر قیمت‌گذاری نفت از دست بدهد.

از طرفی عواملی نظیر: تاسیس "آژانس بین المللی انرژی"، برنامه‌ریزی برای صرفه‌جویی در نفت، جایگزینی انرژی غیر از نفت و سیاست توسعه اکتشافات نفتی در بیرون از حوزه‌های نفتی از جمله ابزارهای کشورهای صنعتی در راستای مقابله با اوپک بود، که از سال 1981م به بعد در تضعیف جایگاه این سازمان موثر واقع شد.

به‌طور کلی، در این دهه با افزایش کشورهای نفتی غیر عضو اوپک، دیگر این سازمان یک قدرت غالب در صحنه‌ی جهانی نبود و بازار نفت آن در حال کوچک‌تر شدن بود و وجود تولید مازاد از ظرفیت کشورهای عضو، قیمت نفت را کاهش داد. یک سری عوامل دیگری نیز در این دهه باعث کاهش قیمت نفت شد که عبارت بود از، جنگ ایران و عراق در اوایل دهه‌ی 1981، که هر چند ابتدا باعث افزایش قیمت نفت شد؛ ولی عواملی مانند، فرسایشی شدن جنگ و اوج‌گیری حملات هوایی دو کشور به تأسیسات نفتی و بروز اختلاف میان ایران، الجزایر و لیبی، و ائتلاف محافظه‌کاران به رهبری عربستان، افزایش هزینه‌های حمل و نقل و اختلاف ایران و عربستان در 1988م در پی کشتن "حجاج ایرانی"، اختلافات ایران با امریکا و همین طور لیبی با امریکا از جمله عواملی بودند که باعث کاهش نفت در این دهه‌ شد. و باعث شد جایگاه اوپک در صحنه جهانی به شدت تنزل پیدا کند.[9]

ت: عملکرد اوپک در سال‌های 1991 تا 2000

در این دهه اوپک با حوادث و وقایعی رو به رشد که باعث شد اقدامات این سازمان با ضعف و قوت‌های مواجه باشد. که در ذیل به برخی از این حوادث اشاره می‌شود:

1. فروپاشی شوروی در سال 1991م مهم‌ترین تحولی بود که تاثیر زیادی بر اوپک گذاشت و با فروپاشی شوروی کشورهای جدیدی که استقلال پیدا کردند همانند(روسیه، قزاقستان، تاجیکستان و آذربایجان) در بازارها جهانی نفت به عنوان رقیب جدی اوپک مطرح شدند. به گونه‌ای که روسیه با ذخایر اثبات شده‌ی نفت معادل 49 میلیارد بشکه ذخایر نفت تخمین شده در آسیای مرکزی و قفقاز به عنوان رقیب اوپک مطرح شد.[10]

2. فن‌آوری جدید در اکتشافات و استخراج نفت، انرژی‌های جایگزین و کاستن از میزان اتکاء به نفت، وجود گاز طبیعی به دلیل برخورداری از مزایای مطلوب و اثرات کمتر زیست‌محیطی و کاهش نقش مواد خام از جمله‌ی عوامل کاهش تقاضا برای نفت در طی این دهه بود.

3. در سال 2000م نیز، برگزاری اجلاس سران اوپک در کاراکاس و انتخابات ریاست جمهوری امریکا باعث بالا رفتن تقاضای جهانی نفت و افزایش سریع قیمت جهانی نفت تا سقف چهل دلار برای هر بشکه رسید، که در پی آن، کشورهای عضو اوپک در سال 2000م برای نخستین‌بار در طول حیات این سازمان سه بار اقدام به افزایش تولید نفت خود کردند.[11]

در نهایت می‌توان گفت که سازمان اوپک در طول حیات خود از زمان تاسیس در سال 1960 تا سالهای اخیر در مقاطعی کاملا موفق و زمانی به صورت انفعالی عمل کرده است.

و به‌طور کلی این سازمان سه شوک نفتی مهم را پشت‌سر گذاشته است، شوک نفتی اول در سال 1973م در پی جنگ اعراب و اسرائیل بود که این سازمان برای اولین‌بار موفق شد قیمت نفت خام را تعیین، و با 70% افزایش به 19/5 دلار در هر شبکه برساند و شوک دوم نفتی با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران همراه بود که باعث افزایش قیمت نفت شده، و شوک سوم نفتی در سال 1986 بود که کشورهای صنعتی صرفه‌جویی بیشتر در مصرف نفت را در پیش گرفتند و با جایگزین کردن سایر منابع انرژی به جای نفت اقدامات موثری به عمل آوردند، که این شوک سوم نفتی بر خلاف دو شوک اول که منجر به افزایش شدید قیمت نفت در بازارهای جهانی شد، به علت عرضه زیاد، قیمت نفت را به سرعت کاهش داد.[12]

مهم‌ترین موانع اوپک در سال‌های اخیر

1. تحول در فن آوری: کشورهای عضو اوپک که دارای ذخایر عظیم نفت و گاز می‌باشد، اغلب کشورهای در حال توسعه‌اند که ار قدرت تکنولوژی بالای برخوردار نیستند و این فقدان تکنولوژی باعث سلطه جهان صنعتی بر مناسبات نفتی می‌شود، لذا تحول در فن آوری می‌تواند علاوه بر کاهش هزینه‌ی تولید نفت به لحاظ زیست محیطی نیز موثر باشد.

2. توسعه قراردادهای چند جانبه و حتی دو جانبه: یکی از عوامل موفقیت یک سازمان بین‌المللی میزان همگرایی و گستردگی روابط دو جانبه و چند جانبه میان اعضاء می‌باشد. میان اعضای اوپک چه در حوزه‌ی کنوانسیون‌های بین‌المللی زیست محیطی، استانداردهای جدید برای تجهیزات انرژی، سازمان تجارت جهانی،...روبه‌رو هستند که به کارگیری تلاش جمعی در برخورد با این معضلات روند و سیر این مسائل را تسهیل خواهد کرد و توسعه‌ی قراردادهای دو جانبه و چند جانبه می‌تواند در آینده بر صحنه‌ی نفت تاثیرگذار باشد و منافع تولیدکنندگان اوپک را تحت ‌تاثیر قرار دهد.[13]

3. تبلیغات منفی کشورهای مصرف‌کننده‌ی نفت: سازمان اوپک از بدو تأسیس با تبلیغات منفی کشورهای مصرف‌کننده مواجه بوده و پیوسته از سوی این کشورها از اوپک به عنوان یک "کارتل" و "انحصارگر بازار نفت" و علت افزایش قیمت‌ها و نابسامانی‌های عرضه نفت یاد شده است، و همواره متهم به استفاده از نفت به عنوان یک ابزار سیاسی شده اند، لذا اوپک باید تلاش جدی در راستای تامین به موقع نفت، شفاف‌سازی در تصمیمات و اعتمادسازی و تصویرسازی مثبت نشان دهد.

نتیجه‌گیری

ضرورت وجود ایجاد تشکیلاتی نظیر "اوپک گازی"؛ با افزایش کشورهای در حال توسعه و صنعتی در جهان و افزایش تقاضا برای انرژی و نفت و گاز، بیش از گذشته احساس می‌شود. و با توجه به محدود بودن میزان این ذخایر، لزوم ساماندهی و ایجاد یک سیستم فعال جهت برنامه‌ریزی برای این مسئله به عنوان یک نیاز اساسی برای کشورهای محدود دارای ذخایر انرژی‌ مهم می‌باشد و به واسطه‌ی اینکه، ایران و روسیه بیش‌ترین ذخایر گاز طبیعی اثبات شده در جهان را دارا می‌باشند؛ محوریت اصلی را در این سازمان بر عهده خواهند داشت و تأسیس این سازمان علاوه بر ابعاد انرژی و اقتصادی می‌تواند منجر به ایجاد همگرایی‌های منطقه‌ای و بین‌المللی شود و به‌عنوان یک قطب مهم اقتصادی و سیاسی هم در منطقه و هم در صحنه‌ی بین‌المللی باشد. هر چند تشکیل این سازمان، همانند تشکیل سازمان اوپک نفت، بدون شک با مقاومت غربی‌ها و امریکا به‌عنوان مصرف‌کنندگان اصلی آن مواجه می‌شود. چرا که تشکیل، رشد و گسترش یافتن همگرایی‌های حاصل از این سازمان در آینده تبدیل به یک جریان قومی در برابر غرب و امریکا خواهد بود و همین‌طور متحد شدن و تشکل‌یافتن صادرکنندگان گاز منجر به عرضه‌ی واقعی قیمت گاز در چارچوب این سازمان خواهد بود.[14]

بنابراین، می‌توان گفت، که هر زمان کشورهای عضو اوپک به صورت هماهنگ و یکپارچه عمل کرده‌اند و وحدت میان خود را حفظ، و اساسنامه‌ی سازمان را رعایت کرده‌اند در رسیدن به اهداف خود موفق بوده‌اند و در موارد رعایت نکردن این اصول با کاهش قیمت نفت مواجه بوده‌اند، که در این میان نقش دو کشور ایران و عربستان نسبت به دیگر اعضای اوپک مهم‌تر بوده است.




تاریخ : دوشنبه 97/11/15 | 9:29 عصر | نویسنده : محمد ارزه گر | نظر

تنگه هرمز گلوگاه دریایی خمیده شکلی است که در منتهی‌الیه سمت شرقی خلیج فارس واقع شده است. این تنگه فلات ایران را از شبه جزیره عربستان جدا می‌کند و آب‌های خلیج‌فارس را به دریای عمان واقیانوس هند پیوند می‌دهد. تنگه هرمز از دیدگاه زمین‌شناسی یک فرورفتگی از دوره سوم زمین‌شناسی است که ادامه رشته کوه‌های جنوبی ایران به شبه جزیره مُسَنْدَم را قطع می‌کند.

برای تعیین درازای تنگه هرمز معیار ویژه‌ای وجود ندارد؛ شاید بهترین معیار، مرز دریایی تعیین شده میان ایران و عمان باشد. طول این خط مرزی 1/202 کیلومتر (8/124 مایل دریایی) است. طولانی‌ترین فاصله تنگه هرمز 84 کیلومتر (از کرانه‌های بندرعباس در شمال تا شمالی‌ترین نقطه کرانه‌های مسندم در جنوب)، کوتاه‌ترین آن (میان جزیره ایرانی لارَک در شمال و جزیره عمانیِ‌السلامه ــ که نام دیگر آن قوئین بزرگ است ــ در جنوب) 6/33 کیلومتر برآورد شده است.

تنگه هرمز

وجه تسمیه تنگه هرمز

ریشه نام‌گذاری تنگه هرمز از سه سو قابل بررسی است. یک اینکه گذشتکان  نام تنگه و شهر هرمز از واژه «اُرمزد» یا «هورمزد» به معنى خداى یگانه یا سرور دانا گرفته شده است. نام این استان از نام شهر یا تنگه هرمز گرفته شده است. هرمزگان از دو پاره «هرمز» و «گان» تشکیل شده است که به معنى سرزمین هرمز است و روز اول از ماه ایرانیان اورمزد بوده و گزینه‌ی دیگر نام پادشاهان ساسانی که خلیج فارس را مرکز تجاری آن روزگار کرده بودند نیز هرمز بود است، به همین جهت این تنگه به نام آنها نام‌گذاری شده است و سوم اینکه شهر باستانی هرمز که امروز برخی از آثار آن در استان هرمزگان باقی مانده است دلیل نام‌گذاری این تنگه استراتژیک بوده است. البته این مورد آخر از نظر کارشناسان بسیار مورد قبول است. همچنین هرمزد نام پنج پادشاه ساسانی در سال (224-652 میلادی) است به ترتیب هرمز اول ساسانی (273-274 م) پسر شاپور اول، هرمز دوم ساسانی (310-303 م‌) هشتمین پادشاه سلسله‌ی ساسانی مشهور به نرسی‌، هرمز سوم (457-459 م‌) پسر یزدگرد دوم و هفدهمین پادشاه ساسانی‌، هرمز چهارم (579-590 م) بیست و چهارمین پادشاه ساسانی و هرمز پنجم (632م) سی و یکمین پادشاه ساسانی. هنگام اقتدار بریتانیا در خلیج فارس (1820 ـ 1971) نام تنگه هرمز از جزیره هرمز گرفته شد که مهم‌ترین جزیره خلیج فارس به هنگام روی آوردن استعمار اروپایی به منطقه بود.

تنگه هرمز

پیشینه و تاریخ تنگه هرمز

در سال‌های نخستین قرن دهم/شانزدهم نیروهای کشور پرتغال به فرماندهی آلفونسو آلبوکرک سراسر تنگه را در اختیار گرفتند، جزیره هرمز را تسخیر و حاکم خودمختار هرمز را دست نشانده خود کردند. این دگرگونی بر اهمیت سیاسی و رونق اقتصادی تنگه و جزیره هرمز افزود و حاکمان آن در پناه پرتغالی‌ها توانستند در بخش پهناوری از کرانه‌ها و جزیره‌های خلیج فارس نفوذ یابند.

در آغاز قرن دهم، شاه اسماعیل اول صفوی در ایران حکومت مرکزی تشکیل داد که سرآغاز پایان بخشیدن به استعمار پرتغالی‌ها در خلیج فارس بود. شاه عباس بزرگ در 1030 قمری با همکاری نیروی دریایی بریتانیا، پرتغالی‌ها را در خلیج فارس شکست داد و آنان را در 1031 قمری از جزیره هرمز بیرون راند. به این ترتیب، جزیره و تنگه هرمز و سراسر خلیج فارس دوباره در اختیار ایران قرار گرفت.

تنگه هرمز

مسیرهای عبور نفتکش‌ها در تنگه هرمز

کف دریا در تنگه هرمز شیب نسبتا تندی در جهت شمالی ـ جنوبی دارد. با به کارگیری نفتکش‌های سنگین در دهه‌های اخیر، عبور و مرور این نفتکش‌ها به ژرف‌ترین بخش تنگه‌ هرمز در نزدیکی کرانه‌های مسندم منحصر شد. تا سال 1358 راه کشتی‌های نفتکش در تنگه‌ هرمز از میان جزیره قوئین کوچک و کرانه‌های صخره‌ای جزیره مسندم می‌گذشت.

در این سال، دولت عمان به سازمان مشاوره دریایی بین‌المللی (ایمکو) اعلام کرد که نمی‌تواند سلامت کشتی‌هایی را که از میان صخره‌های جزیره قوئین کوچک و صخره‌های جزیره مسندم عبور می‌کنند، تضمین کند و خواست تا مسیر کشتیرانیِ شمال جزیره السلامه تا مرزهای دریایی با ایران را به رسمیت بشناسد.

از آن تاریخ دو مسیر دریایی برای عبور نفتکش‌ها در شمال و جنوب و به موازات هم در میان جزایر قوئین (قوئین بزرگ و قوئین کوچک) و مرزهای ایران و عمان در نظر گرفته شد.

تنگه هرمز

اهمیت تنگه هرمز

از آنجا که هم کشورهای توسعه‌یافته و هم کشورهای در حال توسعه به صدور نفت از خلیج فارس وابسته‌اند و بیش از نیمی از نفت مورد نیاز جهان باید از تنگه هرمز بگذرد، امنیت تنگه‌ هرمز اهمیت بین‌المللی دارد. به طور خلاصه، دلایل زیر را می‌توان برای اهمیت تنگه هرمز برشمرد:

  • به نوشته سازمان اطلاعات انرژی آمریکا، نفت صادر شده از طریق این تنگه، حدود 40درصد نفت دنیا را تأمین می‌کند. البته این آمار به تناسب نرخ تولید اوپک، تغییر می‌کند.
  • در می 2007، آژانس بین‌المللی انرژی در برآوردی اعلام کرد که 13/4 میلیون بشکه نفت خام در روز از این کانال باریک در تانکرها انتقال می‌یابد.
  • علاوه بر این، حدود 2 میلیون بشکه محصولات نفتی شامل سوخت و گاز مایع (LNG) از طریق این راه حمل می‌شود.
  • صادرات LNG از بزرگ‌ترین صادرکننده آن، یعنی قطر، نیز از طریق این تنگه به آسیا و اروپا با حجم 31 میلیون تن در سال انتقال می‌یابد.
  • 90درصد نفت خلیج فارس نیز از طریق این تنگه صادر می‌شود.
  • یکی از مأموریت‌های اصلی ستاد مرکزی ارتش آمریکا، اطمینان یافتن از امنیت صادرات نفت و انرژی از طریق این تنگه است.
  • در سال‌های 1984 تا 1987 نیز، «جنگ تانکرها» میان ایران و عراق رخ داد که در آن هر دو کشور (بیشتر عراق) به سکوها و کشتی‌های نفتی یکدیگر حمله کرده و کشتی‌ها و سکوهای نفتی خارجی نیز در میان رگبار آتش گرفتار می‌شدند. به دلیل دخالت آمریکا جهت تأمین امنیت این تنگه و حوالی آن، صادرات نفت خلیج فارس حدود 25درصد کاهش یافت. جمهوری اسلامی ایران نیز رسما آمادگی ضد هوایی‌ها و سپرهای دفاعی در جزیره ابوموسی، یک نقطه استراتژیک در نزدیکی تنگه هرمز را تأیید کرده است.

تنگه هرمز

تنگه هرمز

  • آژانس اطلاعات انرژی آمریکا پیش‌بینی می‌کند حجم صادرات نفت از این تنگه تا سال 2020 به 30 تا 34 میلیون بشکه در روز افزایش خواهد یافت.
  • 75درصد نفت ژاپن نیز از طریق این تنگه تأمین می‌شود.
  • کشتی‌های تجاری حامل غلات، سنگ معدن، شکر و محصولات دیگر نیز از طریق این کریدور حیاتی خلیج فارس و بنادر حاشیه آن مانند دوبی می‌گذرد.
  • تسلیحات نظامی آمریکا در کشورهای حاشیه خلیج فارس و عراق نیز از طریق این تنگه انتقال می‌یابد.



تاریخ : یکشنبه 97/11/14 | 7:48 عصر | نویسنده : محمد ارزه گر | نظر