آمار ویژه سید مهدی رحمتی در دربی ها
کاپیتان تیم فوتبال استقلال آمار ویژه ای در دربی ها از خودش به جای گذاشته است.
محرومیت سید حسین حسینی در دربی86
با توجه به محرومیت سیدحسین حسینی در دربی 86، مهدی رحمتی سنگربان استقلال در روز پنجشنبه خواهد.
آمار فوق العاده مهدی رحمتی در دربی ها
نگاهی به کارنامه مهدی رحمتی دروازه بان استقلال داشته باشید
آمار ویژه سنگربان تیم فوتبال استقلال در دربی ها
ف-16 چگونه پرواز کرد؟
[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/f-16_06.jpg[/img]
جنگنده ی نامدار "اف-16 شاهین جنگی" (F-16 Fighting Falcon) یک جنگنده ی چندکاره است که در آغاز برای نیروی هوایی آمریکا توسعه یافت. F-16در جرگه ی نخستین هواپیما هایی است که "جنگنده ی با فناوری پیشرفته" نامیده شدند. این جنگنده که نخستین پروازش را در دوم فبروئری 1974 انجام داده بود در 17 آگست 1978 معرفی، و درنوامبر 1980 به نیروی هوایی ایالات متحده رفت. تولید این جنگنده در شرکت "جنرال داینمیکس" ادامه داشت تا این که در سال 1993 "جنرال داینمیکس" بخش تولید هواپیمایش را به "شرکت لاکهید" فروخت. دو سال پس از آن، در سال 1995، "شرکت لاکهید" با شرکت "مارتین ماریِتا" ادغام شد و شرکت "لاکهید مارتین" به وجود آمد. جنگنده ی F-16 اکنون محصول شرکت "لاکهید مارتین" است.
اف-16 شاهین جنگی
[url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/1653841.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_1653841.jpg[/img][/url]
طراحی F-16 از یک جنگنده ی روزانه ی سبک شروع شد تا این که به یک جنگنده ی موفق چندکاره رسید. چندکارگی F-16 مهم ترین دلیل موفقیت این جنگنده در بازارهای صادراتی بوده است، به طوری که اکنون "شاهین جنگی" در نیرو های هوایی 25 کشور پرواز می کند. F-16 با بیش از 4500 فروند تولید شده، تا کنون گسترده ترین برنامه ی جنگنده در غرب بوده است. این جنگنده دیگر برای نیروی هوایی آمریکا تولید نمی شود اما تولید گونه های پیشرفته ی آن برای صادرات ادامه دارد. اگر چه لقب رسمی F-16 ، "شاهین جنگی" است، خلبان ها به او "افعی" (Viper) نیز می گویند. F-16 در آمریکا، علاوه بر نیروی هوایی، به عنوان جنگنده ی دشمن فرضی در نیروی دریایی و نیزهواپیمای گروه نمایشی نیروی هوایی آمریکا به کار گرفته می شود.
[url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/f-16_04.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_f-16_04.jpg[/img][/url]
بر اساس برنامه، F-16 تا سال 2025 به خدمت در نیروی هوایی آمریکا ادامه خواهد داد. جایگزینی که از اکنون برای این هواپیما در نظر گرفته اند، "اف-35 صاعقه 2" (F-35 Lightning II) می باشد.
[url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/f-16_05.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_f-16_05.jpg[/img][/url]
پس از موفقیت "اف-86 سِیبر" (F-86 Saber) در جنگ کره، رویکرد طراحی جنگنده های آمریکا بیش تر به سمت سرعت بیشینه، ارتفاع، قابلیت های راداری، و توانمندی در داگفایت بود (داگفایت: نبرد هوا به هوای جنگنده ها در فاصله ی نزدیک). این رویکرد با زاده شدن "اف-4 فانتوم" (F-4 Phantom) در شرکت "مک دانل داگلاس" و ورود آن به نیروی دریایی ایالات متحده آغاز شد.
اف-86 سیْبر
[url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/F86Banking20DegreesLeft.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_F86Banking20DegreesLeft.jpg[/img][/url]
اف-4 فانتوم
[url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/f-4_03.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_f-4_03.jpg[/img][/url]
بهتر است یادآوری کنیم که اف-4 (فانتوم) یکی از بهترین جنگنده های تاریخ هوانوردی است. این جنگنده در آغاز جنگ ویتنام کارایی خود را به خوبی نشان داد، آن سان که هر فروند اف-4 (فانتوم) را با سه فروند هواپیمای دشمن برابر می دانستند. اما بعداً در ادامه ی جنگ و با بکارگیری جنگنده ی "میگ-21 فیشبد" (MiG-21 Fishbed) توسط نیروی هوایی ویتنام شمالی، کاستی های اف-4 آشکار شد که عمده ترین آن کاستی ها عبارت بودند از: بزرگی پیکر، دید کم، مانورپذیری ضعیف، قیمت نسبتاً زیاد، نداشتن توپ استاندارد، مداومت عملیاتی نامناسب و ...
اف-4 فانتوم
[url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/f-4_05.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_f-4_05.jpg[/img][/url]
میگ-21 فیشبد
[url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/Image00001%7E2.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_Image00001%7E2.jpg[/img][/url]
پس از جنگ ویتنام، با آشکار شدن نارسایی های جنگنده های آمریکا، نیروی هوایی این کشور به یک جنگنده ی برتری هوایی جدید نیاز داشت. در همین راستا مطالعاتی در نیروی هوایی آمریکا انجام شد که منجر به شکل گیری دو مفهوم کلی در این نیرو شد: یکی مفهوم FX که مخفف Fighter Experimental بود و دیگری مفهوم ADF که مخفف Advanced Day Fighter بود. به طور کلی مفهوم FX به یک جنگنده ی سنگین با یک جفت پیشران و بال متغیر اشاره می کرد. مفهوم ADF نیز به طور کلی ناظر بر جنگنده ای سبک و تا حدودی معادل میگ-21 بود. اما ظهور جنگنده ی نیرومند "میگ-25 فاکسبت"(MiG-25 Faxbat) در شوروی باعث شد تا مفهوم FX در نیروی هوایی آمریکا طرفدار یابد، چرا که میگ-25 جنگنده ای سنگین بود که می توانست با سرعت 3 ماخ پرواز کند و آمریکا نیز برای مقابله با آن باید هواپیمایی مشابه را توسعه می داد. چنین شد که بر پایه ی مفهوم FX جنگنده ی توانمند اف-15 تولید شد. جنگنده ی اف-15 (ایگل) با قابلیت حمل موشک های نوین "اسپارو"، دید راداری بسیار وسیع (360 درجه پیرامون هواپیما)، قدرت مانور بسیار بالا، نرخ اوجگیری بسیار سریع، شتاب بسیار بالا، سقف پرواز 19800 متر و سرعت فراصوت 2.5 ماخ لقب عقاب (ایگل) را به خود اختصاص داد و یکی از محبوب ترین هواپیماهای نیروی هوایی آمریکا شد. اف-15 (ایگل) در همه ی موارد بر اف-4(فانتوم) برتری داشت مگر در یک مورد و آن هم هزینه ی سنگین ساخت این جنگنده بود.
اف-15 ایگل
[url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/f-15_05.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_f-15_05.jpg[/img][/url]
بعدها، یک گروه بانفوذ از افسران نیروی هوایی آمریکا که "مافیای جنگنده" خوانده می شدند و طرفدار مفهوم ADF بودند، به اف-15 اعتراض و از گرانی این جنگنده شکایت کردند. آن ها خواهان جنگنده ای کوچک تر از اف-15 بودند که توانمندی هایی برابر با F-15 داشته باشد. آن ها همچنین می خواستند که این جنگنده ی کوچک تر دارای توپ باشد و قابلیت های جنگنده ی سبک اف-5 (F-5 Tiger) را در درگیری های هوا به هوا داشته باشد.
اف-16
[url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/f-16_03.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_f-16_03.jpg[/img][/url]
[url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/f-16_02.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_f-16_02.jpg[/img][/url]
اما مافیای جنگنده چه بود؟ سرهنگ "جان بوید" یک فرمانده ی تاکتیکی جنگنده بود. او در اوایل دهه ی 1960 به همراه یک ریاضیدان به نام "توماس کریستی" بر پایه ی تجربه های جنگ کره "تئوری انرژی – مانورپذیری" (E-M Theory) را توسعه داده بود. مانورپذیری کلید چیزی بود که سرهنگ بوید به آن می گفت: "مشاهده – سمت – تصمیم – اقدام". کارهای سرهنگ بوید اثباتگر یک هواپیمای کوچک و سبک با نرخ "رانش به وزن" فزون یافته بود. علاوه بر آن، مطالعه ی نیروی هوایی آمریکا به سال 1965 این نکته را القاء می کرد که استفاده ی همزمان از جنگنده های ارزان و گران در اسکادران های نیروی هوایی اقتصادی ترین حالت ممکن است. در اواخر دهه ی 1960، سرهنگ بوید یک گروه از همفکران نوآورش را گرد خود جمع کرد که با عنوان "مافیایی جنگنده ی سبک وزن" یا به اختصار "مافیای جنگنده" شناخته شدند، که البته این نام توهینی از سوی مخالفان این گروه بود. این "مافیای جنگنده" که از افسران نیروی هوایی و تحلیلگران دفاعی غیر نظامی تشکیل شده بود، توانست در سال 1969 مطالعات معتبر کننده ی استفاده از تئوری پیشرفته ی انرژی- مانورپذیری را تأمین بودجه کند. در همین راستا، از 149 هزار دلار بودجه ی دریافت شده توسط مافیای جنگنده، شرکت "نورثراپ" مبلغ 100 هزار دلار و شرکت "جنرال داینمیکس" 49 هزار دلار دریافت کردند تا مفاهیم تئوری انرژی – مانورپذیری بوید را با طراحی جنگنده ای کوچک، کم پسا، کم وزن و بدون بمب (جنگنده ی ناب) تجسم بخشند. نتیجه ی کار شرکت جنرال داینمیکس طرح "وای اف-16" (YF-16) و شرکت نورثراپ طرح "وای اف-17" (YF-17) بود.
اف-16
[url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/f-16_01.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_f-16_01.jpg[/img][/url]
[url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/f16%7E0.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_f16%7E0.jpg[/img][/url]
در نیروی هوایی طرفداران مفهوم FX که از حضور جنگنده های سنگین تر و قوی تر در این نیرو حمایت می کردند با طرح هایی مثل YF-16 و YF-17 مخالف بودند، زیرا این طرح ها را تهدیدی می دانستند برای برنامه ی اف-15 که جنگنده ای سنگین، توانمند و البته گران بود. اما به رغم مخالفت هایی که در نیروی هوایی وجود داشت، مفهوم ADF به لطف اندیشه های اصلاح طلبانه ی معاون وزیر دفاع، "دیوید پکرد"، توانست حمایت سیاسی غیرنظامی را به خود جلب کند. "دیوید پکرد" طرفدار ایده ی پیش نمونه های رقابتی بود. در نتیجه، در ماه می 1971، "گروه مطالعات پیش نمونه ی نیروی هوایی" بنیان نهاده شد که اتفاقاً "جان بوید" یکی از اعضای کلیدی آن گروه بود. از میان شش طرحی که "بوید" پیشنهاد داد، دو طرح پذیرفته شد که یکی از آن ها طرح جنگنده ی سبک وزن بود. تقاضانامه ی این طرح در 6 جنیوری 1972 امضاء شد. این تقاضا مستلزم یک جنگنده ی روزانه ی هوا به هوا در کلاس 20 هزار پوند (9100 کیلوگرم) بود. این جنگنده باید نرخ گردش، شتاب و برد خوبی می داشت، و برای نبرد در سرعت های 0.6 ماخ تا 1.6 ماخ مناسب می بود. همچنین این جنگنده ی سبک وزن باید توانایی پرواز در ارتفاع 3 هزار تا 4 هزار پا (9150 تا 2200 متر) را می داشت. قیمت برآورد شده ی نمونه های تولیدی این هواپیما را حدوداً 3 میلیون دلار تعیین کردند. دلیل پایین بودن قیمت تعیین شده برای نمونه ی تولیدی این بود که نیروی هوایی آمریکا خود را ملزم به استخدام چنین هواپیمایی نمی دید و حتا برنامه ای جدی برای استفاده از چنین هواپیمایی نداشت. اما به تدریج سه عامل باعث شدند تا جنگنده ی سبک وزن به یک برنامه ی جدّی در نیروی هوایی آمریکا بدل شود، این سه عامل به این شرح بودند:
1) بلژیک، نروژ، هلند و دانمارک به عنوان متحدان آمریکا در سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) از جنگنده-بمب افکن آمریکایی "اف-104جی" (F-104G) که گونه ای از هواپیمای رهگیر اف-104 (F-104) بود بهره می بردند و اکنون به دنبال جایگزینی برای آن ها بودند. به علاوه، آنان برای این جایگزینی به دنبال هواپیمایی بودند که صنایع هوافضای کشورشان بتواند آن را با مجوز (تحت لیسانس) تولید کند، درست همان گونه که "اف-104جی"ها را تولید کرده بودند. از این رو، در اوایل سال 1974 این کشور ها با آمریکا به این توافق رسیدند که اگر نیروی هوایی آمریکا جنگنده ی سبک وزن برنده شده در پرواز های حذفی (Flyoff = پرواز های مسابقه ای پیش نمونه ها) را سفارش داد، آن ها نیز سفارش این پرنده را بررسی خواهند کرد. بدین ترتیب، یک "گروه برنامه ی جنگنده ی چند ملیتی" تشکیل شد که به آمریکا برای تصمیم گیری در مورد جنگنده ی سبک وزن فشار می آورد.
2) نیروی هوایی آمریکا علاقه ای به یک جنگنده ی برتری هوایی مکمل اف-15 نداشت، اما به هر حال این نیرو نیاز به جایگزین کردن جنگنده- بمب افکن های "اف-105 تاندرچیف" (F-105 Thunderchief) داشت.
3) کنگره ی آمریکا به دنبال اشتراکات بیش تری میان جنگنده های نیروهای هوایی و دریایی بود، به طوری که کنگره آمریکا در آگست 1974 بودجه ی برنامه ی VFAX نیروی دریایی را در راستای یک گونه ی جنگنده-بمب افکن دریایی شده ی جنگنده ی سبک وزن تغییر داد. (در اینجا اشتراک به معنی استفاده از یک نوع جنگنده در نیروهای دریایی، هوایی و ...، یا دست کم استفاده از بخش ها و اجزاء مشترک در جنگنده های این نیروها است)
اف-16
[url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/awacs%7E1.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_awacs%7E1.jpg[/img][/url]
[url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/Aircraft_185.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_Aircraft_185.jpg[/img][/url]
این سه عامل، نیروی هوایی ایالات متحده را در مورد جنگنده ی سبک وزن مصمم کرد و همچنین برنامه ی جنگنده ی سبک وزن را به سمت یک جنگنده-بمب افکن کشاند و در نهایت آن را به عنوان یک "جنگنده ی نبرد هوایی" مطرح ساخت. بنابراین، نیروی هوایی آمریکا سرانجام نیاز خود را به جنگنده ای سبک، ارزان، و نیرومند در داگفایت (نبرد نزدیک هوا به هوا) اعلام کرد و بدین منظور، بنگاه های بزرگ هوافضای آمریکا را برای همکاری فراخواند. در کم تر از یک سال، پنج بنگاه هوافضای آمریکا طرح های خود را ارائه دادند. در مارچ 1972 دو طرح برنده شده را برای توسعه ی پیش نمونه و انجام مرحله ی آزمون انتخاب کردند. این دو طرح برنده، شامل مدل "908-909" از شرکت بویینگ و مدل "401" از شرکت جنرال داینامیکس بودند، اما پس از بازنگری های بیش تر، طرح شرکت بویینگ به رتبه ی سوم تنزل کرد و جای آن را مدل "P-600" شرکت "نورثراپ" گرفت. به شرکت جنرال داینامیکس مبلغ 37.9 میلیون دلار برای ساخت طرح خود با نام YF-16 و به شرکت "نورثراپ" مبلغ 39.8 میلیون دلار برای ساخت طرح خود با نام YF-17داده شد و اوایل سال 1974 را به عنوان موعد نخستین پرواز مقرر کردند.
تصویری از YF-16 و YF-17 در حال پرواز
[url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/YF-16-e-YF-17.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_YF-16-e-YF-17.jpg[/img][/url]
به منظور غلبه بر مقاومتی که در سلسله مراتب نیروی هوایی در برابر جنگنده ی سبک وزن وجود داشت، "مافیای جنگنده" و دیگر طرفداران جنگنده ی سبک وزن با موفقیت توانستند حمایت عموم را برای ایده ی استفاده ی ترکیبی از جنگنده های ارزان و گران جلب کنند. مفهوم "ترکیب ارزان – گران" در زمان پرواز های حذفی (پرواز های مسابقه ای میان پیش نمونه ها/ Flyoff) مقبولیت گسترده ای یافت، به طوری که این مفهوم، اکنون پس از سال ها، رابطه ی میان جنگنده های نوین اف-22 (F-22) و اف-35 (F-35)را توجیه می کند. همچنین باید توجه داشت که اگر چه اف-15 در مقایسه با "جنگنده ی نبرد هوایی" سبک که نهایتاً به صورت اف-16 (F-16) وارد نیروی هوایی شد برتری های بسیاری داشت، اما اف-16 نیز یک برگ برنده ی مهم در برابر اف-15 داشت، و آن این بود که اف-16 می توانست همه ی مأموریت های "هوا به هوا" و "هوا به زمین" را انجام دهد، در حالی که اف-15 یک جنگنده ی اشرافی برای نبرد های هوایی بود.
اف-16
[url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/0383461.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_0383461.jpg[/img][/url]
[url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/5n691urlggjvv9ycf8fi.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_5n691urlggjvv9ycf8fi.jpg[/img][/url]
نخستین پرواز YF-16 در 13 دسامبر 1973 و در مرکز آزمون پروازی نیروی هوایی در پایگاه هوایی "ادواردْز" در کالیفورنیا انجام شد. مدت زمان پرواز 90 دقیقه بود. البته YF-16 پیش از آن یک بار به صورت اتفاقی در 20 جنیوئری همان سال پرواز کرده بود. این پرواز هنگامی اتفاق افتاد که YF-16 در حال انجام آزمون های تاکسی (حرکت روی زمین) با سرعت زیاد بود که ناگهان تعادل هواپیما بهم خورد و به سمت بیرون باند رفت. خلبان آزمونگر شرکت جنرال داینامیکس، فیلیپ اُستریچر، که در آن شرکت به ابرخلبان معروف بود، برای پرهیز از آسیب دیدن هواپیما، آن را از زمین جدا کرد و 6 دقیقه بعد به سلامت فرود آمد. آسیب های جزیی این هواپیما برای انجام نخستین پرواز رسمی بر طرف شد، در حالی که اف-16 نخستین پرواز خود را به طور اتفاقی انجام داده بود.
اف-16
[url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/0a1qf0gkkifvb5fmc4b2%7E0.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_0a1qf0gkkifvb5fmc4b2%7E0.jpg[/img][/url]
[url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/f-16_13.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_f-16_13.jpg[/img][/url]
نخستین پرواز فراصوت YF-16 در 5 فبروئری 1974 انجام گرفت و نخستین پرواز پیش نمونه ی دوم این هواپیما در 9 می 1974 انجام شد. پس از آن، در 9 جون و 21 آگست 1974 پیش نمونه های YF-17 به ترتیب پرواز کردند. طی پرواز های حذفی (Flyoff)، پیش نمونه های YF-16 تعداد 330 سورتی انجام دادند که در مجموع به 417 ساعت پرواز می رسید. پیش نمونه های YF-17 نیز 268 سورتی پرواز انجام داد.
تاریخچه:
بعد از جنگ جهانی دوم و اواسط دهه? 1950، آلمان غربی مانند دیگر کشورهای عضو ناتو و سازنده جنگافزار، به فکر تجهیز نیروهای نظامی خود با اسلحهای بودند که علاوه بر نیاز به خدمه? تکنفره (سلاح انفرادی) و خودکار و نیمهخودکار بودن و داشتن قدرت یک تیربار (مسلسل) و دقت یک تفنگ، قابلیت پشتیبانی از کالیبر نوع جدید ناتو «7?62 × 51» را داشته باشد. در ابتدا، آلمان قصد خرید مجوز ساخت سلاح افانفال (FNFAL) بلژیکی را داشت، اما پس از مخالفت بلژیک، پیشنهاد خرید یکی از طراحیهای شرکت ساخت سلاح اسپانیایی با نام ستمی (CETME) را ارائه کرد و سپس در سال 1959 شرکت هکلر و کخ (Heckler & Koch) آلمان غربی (واقع در اوبرندورف آم نکا) موفق شد تفنگ خودکار و نیمهخودکار ژ3 را به جهان عرضه کند.
استفاده کنندگان:
منطقه | نیروهای دولتی | غیر دولتی و یا غیرقانونی | |
---|---|---|---|
اروپای غربی | + | - | |
اروپای شرقی | - | - | |
خاورمیانه و شمال آفریقا | + | * | |
جنوب صحرای آفریقا | * | * | |
آسیای مرکزی | - | - | |
آسیای جنوبی | * | + | |
آسیای شرقی | - | - | |
مناطق اقیانوس آرام | - | - | |
آمریکای شمالی | - | - | |
آمریکای مرکزی | + | + | |
آمریکای جنوبی | * | * | |
توضیح نشانهها: * استفاده کلی + استفاده? جزئی - استفاده نمیشود |
بیش از 45 سال است که سلاح ژ3 بعنوان سلاح سازمانی در اختیار ارتش و نیروهای مسلح ایران است. این سلاح در ابتدا بصورت تعداد محدودی توسط کارخانه هکلر و کخ تحویل ارتش ایران شد. سپس کارخانه اقدام به راه اندازی خط تولید این سلاح در صنایع مسلسلسازی ارتش (جنگ افزارسازی فعلی) کرد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، متخصصین آلمانی ایران را ترک کردند. در جریان پیروزی انقلاب اسلامی و با هجوم مردم به کارخانه و اشغال آن بسیاری از مدارک فنی و ابزارهای تولید آن از دست رفت. سپس با تلاش متخصصین کارخانه، خط تولید بازسازی و راه اندازی شد. به دلیل استفاده از این سلاح در ارتش ایران و انعقاد پیمان سنتو بین 3 کشور ایران، ترکیه و پاکستان، این دو کشور نیز نسبت به انتخاب این سلاح برای نیروهای مسلح خود مبادرت ورزیدند. نمونههای جدید این سلاح مجهز به مکانیزم چکاننده 3 تیر نیز میباشد.
مشخصات تفنگ ژ3
ژ3 یک سلاح انفرادی است و دارای دو حالت خودکار و نیمهخودکار است. حالت خودکار به معنی شلیک پیوسته? مسلسلوار پس از یک بار مسلح شدن توسط انسان، و حالت نیمهخودکار به معنی شلیک یک تیر پس از مسلح شدن و سپس مسلح شدن به صورت خودکار و آمادگی برای شلیک دوبارهاست. ژ3 با فشار مستقیم گاز باروت بر آلات متحرکه مسلح میشود. به این معنی که پس از کشیدن ماشه و ضربه? چخماق به عقب گلنگدن و در نتیجه? آن ضربه? سوزن به چاشنی انتهای فشنگ، پس از انفجار باروت موجود در پوکه، تیر (مرمی) در اثر فشار گاز باروت به جلو پرتاب میشود و گاز باروت از طریق پوکه به سمت عقب، روی آلات متحرکه (که گلنگدن در آن قرار دارد) فشار وارد میکند و در نتیجه? این عمل، کل آلات متحرکه به سمت عقب رفته و عمل مسلح شدن به طور خودکار انجام میشود. تغذیه? ژ3 با خشاب 20 فشنگی از زیر قبضه تپانچهای انجام میگیرد. برگه ناظم آتش این سلاح دارای 3 وضعیت است؛ (بالا ضامن، وسط تک تیر، پائین رگبار). لوله? ژ3 با هوا خنک میشود.
دستگاه نشانهروی ژ3 دو نوع است:
الف – دستگاه نشانهروی مکانیکی: شامل مگسک ثابت و روزنه دید متحرک (طبلک برد) که روی طبلک برد متحرک از شمارههای 1 تا 4 مدرج شده و هر شماره نشانگر 100 متر است.
ب – دستگاه نشانهروی اپتیکی (دوربین): که توسط یک پایه استاندارد بر روی قبضه نصب میگردد و خود دوربین در دون نوع متفاوت (1 – دوربین دید در شب. 2 – دوربین معمولی) میباشد. این تفنگ در دو گونه قنداق ساخته میشود:
- قنداق ثابت چوبی و کائوچویی در مدل ژ3-آ3 (G3-A3)
- قنداق تاشو فلزی کشویی در مدل ژ3-آ4 (G3-A4)
مشخصات فنی
- کالیبر: 7?62 × 51 میلیمتر برابر با 0?308 اینچ (.308 in)
- وزن با خشاب فولادی پر و سرنیزه همراه غلاف آن: 4?96 کیلوگرم
- وزن بدون سرنیزه و خشاب: 4?200 کیلوگرم در نوع کامل آن با قنداق پلاستیکی و خشاب پر) 4?7 کیلوگرم
- وزن خشاب آلومینیومی: 130 گرم
- وزن خشاب فولادی: 260 گرم
- وزن فشنگ: 24 گرم
- طول تفنگ با سرنیزه: 124?6 سانتیمتر
- طول سلاح بدون سرنیزه: 102?6 سانتیمتر
- طول سلاح در حالت بسته: 84 سانتیمتر
- طول لوله: 45 سانتیمتر
- ظرفیت خشاب: 20 فشنگ
- تعداد و گردش خان: 4 عدد از چپ به راست با 1?5 دور گام.
- سرعت اولیه گلوله: 780 متر بر ثانیه
- نواخت تیر علمی: 500 الی 600 تیر در دقیقه
- نواخت تیر عملی: 120 الی 150 تیر در دقیقه
- برد مؤثر: 400 متر در حالت معمول و 600 متر با استفاده از دوربین
- برد نهایی:3750 متر
ابزارها و لوازم فرعی
مهمات
نارنجکهای تفنگی
نوع نارنجک | نشان و شکل | - | کاربرد |
---|---|---|---|
ضد تانک | به رنگ مشکی، دارای حرف روی بدنه | برضد ادوات زرهی دشمن | |
ضد تانک آموزشی | آبی رنگ، از جنس پلاستیک | برای تمرین پرتاب با تفنگ | |
اشکآور | به رنگ قرمز، اندازه? کوچکتر | در شهرها و جنگهای نزدیک به عنوان ضد شورش و عاملی برای پراکندگی دستهها | |
ضد نفر | به رنگ زرد، در بعضی موارد طوسی رنگ | پرتاب در سنگر، پرتاب به سوی نفر و دسته |
فشنگهای مخصوص
نوع فشنگ | نشان و شکل | - | کاربرد و توضیح |
---|---|---|---|
جنگی معمولی | رنگ اصلی فشنگ طلایی، دارای مرمی مسی رنگ و نوک تیز | فشنگ بسیار قوی برضد نفرات | |
رسام | نوک قرمز مرمی و یک حلقه در انتهای مرمی | ارسال علامت، ایجاد خط آتش برای راهنمایی دیگر تیراندازان | |
ثاقب | نوک سیاه رنگ مرمی | برضد نفرات و خودرو، قابلیت نفوذ در خودروهای زرهی سبک | |
آتشزا | نوک آبی در مرمی | برای اتش زدن انبارهای مهمات و یا پوشاک | |
آموزشی | وجود سوراخ روی پوکه | برای آموزش گذاشتن فشنگ در خشاب | |
فشنگ گاز (سهپر - فشنگ مشقی) | بدون مرمی، نوک فشنگ مشکی رنگ | آموزش نشانهگیری تیراندازی | |
فشنگ گاز (ششپر - مخصوص نارنجک) | بدون مرمی، نوک سبزرنگ | برای پرتاب نارنجکهای تفنگی | |
فشنگ مانوری | مرمی پلاستیکی آبی رنگ | عملیات ضد شورش و مانور | |
فشنگ شکاری | نوک مرمی تیز نبوده و صیقلی است | شکار حیوانات | |
فشنگ سر باز | بدون مرمی، نوک قرمز[5] | کاربرد آموزشی |
اسلحه برای نخستین بار در چین ساخته شد و در قرن 12 میلادی در آسیا رواج پیدا کرد و بعدا در قرن 13 میلادی به اروپا نیز گسترش پیدا کرد. به مرور زمان و با پیشرفت تکنولوژی، ابزارهای پیشرفتهای همچون تانک ، مسلسل و … ساخته شد. سلاح های زیر از میان سلاح های انفرادی و مسلسل ها انتخاب شده است و در این لیست سلاح های سنگین جای ندارند. در این مقاله شما با مرگبارترین سلاح های دنیا آشنا خواهید شد. با گجت نیوز همراه شوید.
10. مسلسل HK MG4 MG 43
این تیربار سبک با داشتن کمربند تغذیهای با کالیبر 5.56 میلیمتر توسط شرکت آلمانی هکلرکخ «Heckler Koch» طراحی شده است. این سلاح در اصل در سال 1990 طراحی شده بود ولی اولین بار در سال 2001 عرضه شد. برد موثر این سلاح 1000 متر بوده و با توجه به عملکرد عالی این سلاح در شرایط جوی نامساعد و ایمنی بسیار بالایش توانسته خود را در لیست خطرناکترین سلاح های جهان جای دهد. در حدود سال 2001 اولین نمونهی MG-43 ظاهر شد و در سال 2003 ,BUNDESWEHR (ارتش آلمان) آن را با نام MG-4 ردهبندی کرد.
MG-4 در سال 2007 به عنوان مسلسل دستی و مسلسل نصب شده بر روی خودروها وارد خدمت ارتش آلمان شد و قرار است به تدریج جایگزین همنوع قدیمی ولی قدرتمندتر خود یعنی MG-3 شود. از قابلیتهای جالب MG-4 تعویض سریع لوله است که تنها با تغییر وضعیت دستگیرهی حمل (کشیدن آن به سمت راست و سپس بالا) امکانپذیر خواهد بود. لولهی این سلاح بعد از شلیک 100 تیر به صورت مداوم، باز شد و در آب گل آلود قرار گرفت تا خنک شود سپس این عمل 2 بار دیگر تکرار شد و در مجموع 400 تیر شلیک شد بدون اینکه برای سلاح کوچکترین مشکلی پیش بیاید.
البته با توجه به کیفیت فولاد آلمان تعجبی هم ندارد. MG-4 از بسیاری جهات برتر از M-249 است ولی دو مشکل در آن وجود دارد که موفقیت این سلاح را کمرنگ میسازد. یکی عدم توانایی تغییر کالیبر به 7.62 و دیگری نبود یک آداپتور برای استفاده از خشاب سلاح انفرادی مثل G-36.
9. اسلحه هجومی HK 416
این تفنگ نیز توسط شرکت آلمانی هکلرکخ طراحی و ساخته شده است و یک شبیهسازی از سلاح M4 آمریکایی است. این سلاح تمام اتوماتیک با کالیبر 5.56 میلیمتری خود و دامنه تیراندازی 600 متری یکی از بهترین ساختههای شرکت هکلرکخ میباشد و توانسته در بین خطرناکترین سلاحهای جهان قرار گیرد. بر پایهی تجربیاتی که در بهروزکردن سلاح های انگلیسی SA80 / L85A2 بدست آمده بود، هکلرکوخ تصمیم به طراحی دوباره و از بین بردن مشکلات فنی کرد که حدود چهل سال گریبانگیر خانواده سلاح های M16 بود.
مهمترین تغییر تعویض سیستم گازی استاندارد M16 با نوع پیستون با کورس کوتاه تفنگ تهاجمی G36 است که جایگزین مکانیزم گازی مستقیم استاندارد M16 شده بطوریکه دیگر رسوبات باروت داخل مکانیزم نشده و مشکل کثیف شدن در نتیجه گیر کردن آن نیز از بین می رود. از تغییرات دیگر میتوان به ضربه گیر،مکانیزم گلنگدن،لولهی آهنگری شده و محافظ دست آزاد با تبدیل ریلی یکپارچه اشاره کرد. مدلهای کنونی این سلاح که در اواخر سال 2005 عرضه شدند، کارابین هایی با لوله های 5/10 و 5/14 اینچی هستند و گونههای با لولهی 5/16 و 20 اینچ در آینده عرضه خواهند شد.
مسئله مهم دیگر در مورد این سلاح وجود یک برادر بزرگتر با کالیبر 7.62mm بوده که با نام HK417 شناخته شده و در صورت ورود به بازار به همراه HK 416 با کالیبر 5.56mm سلاح FNSCAR را به مبارزه خواهد طلبید. این سلاح بر اثر تلفیق ارگونومی بینظیر M16 و مکانیزم بیعیب و نقص G36 به وجود آمده و با توجه به هزینهی پایینی که دارد رقیب سلاح های جدید و پرقدرت قرن بیستویکم بوده و از شانس بالایی در بازار رقابتی برخوردار است.
8. سلاح تک تیر انداز AS50
AS50 یک تفنگ جدید ضد زره است که با قابلیت استفاده از مهمات انفجاری میتواند هدف را در فاصلهای بسیار دور مورد اصابت گلوله قرار دهد. این اسلحه در سال 2007 توسط شرکت بریتانیایی Accuracy International ساخته شده است. AS50 برای تفنگداران انگلیسی و ملوانان آمریکایی تولید شده است. برد این اسلحه 1500 متر میباشد که رقم بسیاری بالایی است اما در عوض وزن بالای آن یکی از معایب آن است که حمل و نقل این اسلحه ی 12 کیلویی را با مشکل روبهرو خواهد کرد. این یک سلاح کشنده مطلق است که کاربرانش را قادر به انهدام اهداف از محدوده بسیار طولانی و با دقت بسیار بالا میسازد. کالیبر آن 12.7mm بوده و محدوده برد موثر آن 1800m است.
7. تفنگ هجومی F 2000
طراحی این سلاح از سال 1995 میلادی در کمپانی Fabrique Nationale که یک کمپانی بلژیکی است شروع شد و با نمایش آن در 6 سال بعد در نمایشگاه سلاح ابوظبی امارات وارد بازار شد. این اسلحه در 3 مدل اصلی F2000 Tactical, F2000 S, FS2000 ساخته شده است. این اسلحه کاملا اتوماتیک میباشد و سیستم بارگذاری آن گازی است. همچنین دارای خشاب 30 گلولهای و کالیبر 5.56x45mm استاندارد ناتو میباشد و کاملا خودکار است. توسعه آن توسط یک شرکت بلژیکی به نام FN Herstal انجام شده است.
کالیبر آن 5.56 میلیمتر و برد موثر آن 500متر است. این تفنگ قادر است 850 گلوله را در یک دقیقه تخلیه کند! اف 2000 یک بزرگنمایی اپتیکالی 1.6x را دارا میباشد که طیف رویت آن 400 متر است. با این حال بزرگنمایی کم از این دید را به راحتی میتوان با حوزههای دیگر و یا دوربینهای دید در شب و … نصب شونده بر روی ریل استاندارد Picatinny جایگزین کرد.
6. مسلسل MG3
مسلسل MG3 ساخت یک شرکت آلمانی به نام راین متال است. کالیبر آن 7.62 میلیمتر است و برد موثر آن نیز 1200 متر است. با نرخ آتش 1000 تا 1300 گلوله در دقیقه میتواند در یک آن کشتاری بیسابقه راه بیندازد. این سلاح در سال 1950 معرفی شد و شهرت آن تا جایی است که توسط نیروهای نظامی 30 کشور استفاده شد.
ام ژ3 (MG3) مسلسل چندمنظوره ساخت شرکت آلمانی راینمتال است که در دهه 1950 و 60 بر اساس تیربار متوسط MG42 و به عنوان جایگزینی برای آن طراحی شده و به عنوان مسلسل سازمانی ارتش آلمان معرفی شد. این تیربار از فشنگ پرقدرت 7?62 میلیمتری ناتو استفاده میکند و کماکان در ارتش آلمان و چندین کشور دیگر به عنوان سلاح حمایتی جوخه و مسلسل خودروهای نظامی استفاده میشود. نواخت تیر این مسلسل 1000-1300 تیر در دقیقه می باشد.
قابلیت حملونقل، استحکام، دقت بالا، اعتمادپذیری، چندکارگی و سادگی استفاده و نگهداری باعث شده تا MG3 در واحدهای نظامی مختلف کشورهای متعددی مورد استفاه قرار گیرد. این سلاح علاوه بر آلمان در کشورهایی همچون ایتالیا، اسپانیا، ترکیه، پاکستان، یونان، مکزیک، ایران و سودان نیز با مجوز سازنده آلمانی تولید میشود.
5. مسلسل سنگین XM307
در سال 1980 ارتش آمریکا برای نیروهای زمینی خود طی طرحی به نام (توسعه سلاح هدف) شروع به تحقیقات و سرمایه گذاری بر روی اسلحه های جدیدی کرد. پیمانکار این طرح نیز مجموعه GDATP انتخاب شد. کلیه تسلیحاتی که بر اساس این طرح ساخته شدند با نام کلی XM شناخته میشوند. معروفترین اسلحه های این طرح XM29 OCSW ،XM8 و XM 25 هستند.
این اسلحه مجهز به سیستم کنترل آتش الکترونیکی میباشد و همچنین توان شلیک گلولههای Air-Bursting را نیز دارد. ترکیب این سیستم کنترل آتش الکترونیکی و گلولههای AB قدرت وحشتناکی به این اسلحه میبخشد به طوریکه این اسلحه میتواند در محیطهای باز یا بسته و بدون شلیک مستقیم به هدف با نفرات دشمن درگیر شد. این نارنجک انداز با فشار گاز کار میکند.
شاتون این نارنجک انداز در انتها به بولت اصلی اسلحه چفت میشود. همچنین لوله نیز به بولت اصلی اسلحه چفت میشود. نتیجه این کار این است که این نارنجک انداز دارای کمترین لگد ممکن است. تغذیه اسلحه نیز به وسیله نوار فشنگ انجام میگیرد. وقتی که اسلحه برای اولین شلیک آماده میشود بولت اصلی اسلحه در عقب اسلحه قفل میشود و پس از شلیک گلوله اول شاتون اسلحه مجددا بولت اصلی و لوله را به عقب میبرد و بولت اصلی را قفل میکند و همچنین گلوله بعدی را در محفظه شلیک میکشاند.
4. مسلسل هجومی AK-47
کلاشنیکف AK-47 در اصل، نسخه بهینهسازی شده پرقدرتترین مسلسل هجومی انفرادی جنگ جهانی دوم یعنی StG-44 است که بین سال های 1944 تا 1947 طراحی شد. StG-44 یا MP44 در سالهای پایانی جنگ جهانی توسط طراحان آلمانی ساخته شد. طراح AK-47 میخائیل کالاشنیکف است که در جریان جنگ جهانی دوم به عنوان سرباز ارتش سرخ شوروی در جبهه شرق اروپا شرکت کرد.? این تفنگ خشابهای 30، 40 و 75 فشنگی (قابلمهای) دارد و با روش غیرمستقیم و با فشار گاز ناشی از انفجار باروت مسلح میشود و سیستم قفل گلنگدن آن از نوع چرخشی است.
این سلاح در سه نوع با قنداق ثابت، تاشو از زیر، و تاشو از کنار ساخته میشود که نوع تاشو آن بسبب اشغال فضای کمتر و حمل آسانتر مورد توجه است. بسبب کوچکی و سبکی نسبی در جنگهای چریکی (پارتیزانی) کارایی دارد. کالیبر اصلی آن 7?62 میلیمتر است؛ ولی در کالیبرهای دیگر نیز ساخته شدهاست. کشورهای گوناگونی (بیشتر از بلوک شرق) و از جمله ایران این سلاح را در انواع گوناگون ساختهاند.
مزیت اصلی تفنگ کلاشینکف طراحی ساده و نسبتا جمع و جور آن است که از آن، اسلحهای ارزان و مناسب برای تولید انبوده ساخته است. الهامبخش این سلاح افسانههای قطب شمال بوده است، این اسلحه به گونهای طراحی شده است که تعمیر آن سهل و آسان بوده تا استفاده از آن برای استفاده سربازان شوروی سابق که دستکش بدست میکردند راحت باشد.? در دوران جنگ سرد بسیاری از کشورهای جهان به ویژه بلوک شرق این سلاح را بکار گرفتند.?
3. مسلسل Uzi
مسلسل Uzi اسلحه سازمانی نیروهای دفاعی اسرائیل و برخی کشورهای دیگر است. یوزی تنها 3?5 کیلوگرم وزن دارد و قادر به شلیک 600 تیر در عرض تنها یک دقیقه است. شکل کلی این سلاح از مسلسل دستی 23- SA ساخت اسلوواکی اقتباس شده بود. در سال 1957 نمونهی اولیه این سلاح با کمک صنایع اسلحهسازی فرانسه و بلژیک ساخته و به ارتش اسرائیل تحویل داده شد. شکل کلی این سلاح به گونه ای است که میتوان آن را با یک دست گرفته و شلیک نمود و عضو یکی از خوش دستترین اسلحه های دنیا به شمار میرود.
به دلیل شکل کلی T شکل آن و قرار گرفتن خشاب در قبضه مرکز ثقل سلاح به وسط آن منتقل شده است و این خود موجب میشود سلاح حتی در هنگام شلیک خودکار کمتر لرزیده و باعث افزایش دقت تیر انداز میشود. مدلهای اولیه آن دارای قنداق ثابت چوبی و مدلهای جدید آن دارای قنداق فلزی تاشو میباشند. بدنه از جنس ورق فولادی پرسکاری شده که بوسیله چهار خم موازی تقویت شده، ساخته شده است. دستگیره گلنگدن آن در بالای سلاح قرار دارد و هنگام شلیک در محل خود ثابت میماند. مقاومت آن در مقابل عوامل خارجی مانند گل و لای و خاک بسیار بالا میباشد. برگه ناظم در سمت چپ سلاح و بالای قبضه قرار دارد و دارای 3 حالت ضامن، تکتیر و رگبار میباشد.
نواخت تیر آن در حدود 600 تیر در دقیقه و برد موثر آن 200 متر میباشد. به دلیل سبکی و نواخت تیر مناسب، این اسلحه بسیار مناسب جنگهای چریکی و فعالیتهای امنیتی شناخته شد، چنانکه در بسیاری کشورهای همانند اسرائیل تا آرژانتین، شیلی و نیکاراگوئه توسط عوامل دولتی و امنیتی برای سرکوب شورشها و حرکتهای آزادیخواهانه به کار برده شده است.
2. مسلسل Thompson M1921
این یک مسلسل دستی آمریکایی است. در سال 1919 توسط John T اختراع شد. این اسلحه دارای بسیاری از نامهای رسمی چون تامی گان، پیانو شیکاگو، هلی کوپتر و غیره است. با توجه به حجم بالای آتش بصورت خودکار در این اسلحه، مورد توجه افسران پلیس، غیر نظامیان، سربازان و جنایتکاران است. کیفیت ساخت و قدرت این مسلسل، آن را به یک قاتل درجه یک حرفهای و بدون رقیب تبدیل کرده است. مسلسل تامپسون نزد نیروهای ویژه، چتربازان، پرسنل زرهی و تفنگ داران نیروی دریایی بسیار محبوب بود. هنوزه بسیاری از کهنه سربازان تامپسون را بهترین سلاح جنگ جهانی دوم میدانند.
البته مسلسل تامپسون نیز همانند سایر محصولات ساخت بشر خالی از اشکال نبود. مهمترین ایرادی که به آن وارد بود وزن 10 پوندی (5/4 کیلویی) آن بود یعنی سنگینتر از M1Garand. قدرت نفوذ گلولههای شلیک شده از آن هم کم بود چرا که این گلولهها از نوع نوک تخت بوده و سرعت دهانه پایینی داشتند. تصمیم بر آن شد که کارابین 30/0 جایگزین تپانچهها و تامپسونها شود که این امر هرگز عملی نشد. البته در درگیرهای شهری و در فواصل نزدیک، تامپسون بیرقیب و بینظیر بود. حتی تعدادی از این سلاح در جنگ کره و ویتنام مورد استفاده قرار گرفت.
1. اسلحه تک تیر انداز DSR 50
این تک تیرانداز بیصدا و بدنه ضد مواد، توسط شرکت آلمانی DSR-precision GmbH ساخته و پرداخته شده است. این اسلحه با کمی تغییر در کالیبر نسبت به هم ردههای خود، گوی سبقت را از آنها ربوده و یکه تاز میدان است. DSR 50 تک تیرانداز 12.7mm ساخت شرکت آلمانی DSR-Precisio میباشد که در اصل پایه ساختش مربوط به DSR-1 هست و توسط همان کمپانی DSR-Precisio تولید شده است. وزن این سلاح 11 کیلوگرم است و برد موثر آن 1800متر است.
انتهای لوله سلاح در نگاه اول خیلی شبیه به صدا خفهکن است اما در اصل یک blast compensator (کاهنده انفجار) است که ترکیبی از شعله پوش و کاهش دهنده فشار موثر از هوای حاصل از انفجار است. یکی از نکات جالب این اسلحه بکار گیری فناوری لگد گیری به صورت هیدرولیکی در قنداق اسلحه میباشد که در کنار blast compensator میزان زیادی از لگد سلاح رو کاهش میدهد.
اسلحه برای نخستین بار در چین ساخته شد و در قرن 12 میلادی در آسیا رواج پیدا کرد و بعدا در قرن 13 میلادی به اروپا نیز گسترش پیدا کرد. به مرور زمان و با پیشرفت تکنولوژی، ابزارهای پیشرفتهای همچون تانک ، مسلسل و … ساخته شد. سلاح های زیر از میان سلاح های انفرادی و مسلسل ها انتخاب شده است و در این لیست سلاح های سنگین جای ندارند. در این مقاله شما با مرگبارترین سلاح های دنیا آشنا خواهید شد. با گجت نیوز همراه شوید.
10. مسلسل HK MG4 MG 43
این تیربار سبک با داشتن کمربند تغذیهای با کالیبر 5.56 میلیمتر توسط شرکت آلمانی هکلرکخ «Heckler Koch» طراحی شده است. این سلاح در اصل در سال 1990 طراحی شده بود ولی اولین بار در سال 2001 عرضه شد. برد موثر این سلاح 1000 متر بوده و با توجه به عملکرد عالی این سلاح در شرایط جوی نامساعد و ایمنی بسیار بالایش توانسته خود را در لیست خطرناکترین سلاح های جهان جای دهد. در حدود سال 2001 اولین نمونهی MG-43 ظاهر شد و در سال 2003 ,BUNDESWEHR (ارتش آلمان) آن را با نام MG-4 ردهبندی کرد.
MG-4 در سال 2007 به عنوان مسلسل دستی و مسلسل نصب شده بر روی خودروها وارد خدمت ارتش آلمان شد و قرار است به تدریج جایگزین همنوع قدیمی ولی قدرتمندتر خود یعنی MG-3 شود. از قابلیتهای جالب MG-4 تعویض سریع لوله است که تنها با تغییر وضعیت دستگیرهی حمل (کشیدن آن به سمت راست و سپس بالا) امکانپذیر خواهد بود. لولهی این سلاح بعد از شلیک 100 تیر به صورت مداوم، باز شد و در آب گل آلود قرار گرفت تا خنک شود سپس این عمل 2 بار دیگر تکرار شد و در مجموع 400 تیر شلیک شد بدون اینکه برای سلاح کوچکترین مشکلی پیش بیاید.
البته با توجه به کیفیت فولاد آلمان تعجبی هم ندارد. MG-4 از بسیاری جهات برتر از M-249 است ولی دو مشکل در آن وجود دارد که موفقیت این سلاح را کمرنگ میسازد. یکی عدم توانایی تغییر کالیبر به 7.62 و دیگری نبود یک آداپتور برای استفاده از خشاب سلاح انفرادی مثل G-36.
9. اسلحه هجومی HK 416
این تفنگ نیز توسط شرکت آلمانی هکلرکخ طراحی و ساخته شده است و یک شبیهسازی از سلاح M4 آمریکایی است. این سلاح تمام اتوماتیک با کالیبر 5.56 میلیمتری خود و دامنه تیراندازی 600 متری یکی از بهترین ساختههای شرکت هکلرکخ میباشد و توانسته در بین خطرناکترین سلاحهای جهان قرار گیرد. بر پایهی تجربیاتی که در بهروزکردن سلاح های انگلیسی SA80 / L85A2 بدست آمده بود، هکلرکوخ تصمیم به طراحی دوباره و از بین بردن مشکلات فنی کرد که حدود چهل سال گریبانگیر خانواده سلاح های M16 بود.
مهمترین تغییر تعویض سیستم گازی استاندارد M16 با نوع پیستون با کورس کوتاه تفنگ تهاجمی G36 است که جایگزین مکانیزم گازی مستقیم استاندارد M16 شده بطوریکه دیگر رسوبات باروت داخل مکانیزم نشده و مشکل کثیف شدن در نتیجه گیر کردن آن نیز از بین می رود. از تغییرات دیگر میتوان به ضربه گیر،مکانیزم گلنگدن،لولهی آهنگری شده و محافظ دست آزاد با تبدیل ریلی یکپارچه اشاره کرد. مدلهای کنونی این سلاح که در اواخر سال 2005 عرضه شدند، کارابین هایی با لوله های 5/10 و 5/14 اینچی هستند و گونههای با لولهی 5/16 و 20 اینچ در آینده عرضه خواهند شد.
مسئله مهم دیگر در مورد این سلاح وجود یک برادر بزرگتر با کالیبر 7.62mm بوده که با نام HK417 شناخته شده و در صورت ورود به بازار به همراه HK 416 با کالیبر 5.56mm سلاح FNSCAR را به مبارزه خواهد طلبید. این سلاح بر اثر تلفیق ارگونومی بینظیر M16 و مکانیزم بیعیب و نقص G36 به وجود آمده و با توجه به هزینهی پایینی که دارد رقیب سلاح های جدید و پرقدرت قرن بیستویکم بوده و از شانس بالایی در بازار رقابتی برخوردار است.
8. سلاح تک تیر انداز AS50
AS50 یک تفنگ جدید ضد زره است که با قابلیت استفاده از مهمات انفجاری میتواند هدف را در فاصلهای بسیار دور مورد اصابت گلوله قرار دهد. این اسلحه در سال 2007 توسط شرکت بریتانیایی Accuracy International ساخته شده است. AS50 برای تفنگداران انگلیسی و ملوانان آمریکایی تولید شده است. برد این اسلحه 1500 متر میباشد که رقم بسیاری بالایی است اما در عوض وزن بالای آن یکی از معایب آن است که حمل و نقل این اسلحه ی 12 کیلویی را با مشکل روبهرو خواهد کرد. این یک سلاح کشنده مطلق است که کاربرانش را قادر به انهدام اهداف از محدوده بسیار طولانی و با دقت بسیار بالا میسازد. کالیبر آن 12.7mm بوده و محدوده برد موثر آن 1800m است.
7. تفنگ هجومی F 2000
طراحی این سلاح از سال 1995 میلادی در کمپانی Fabrique Nationale که یک کمپانی بلژیکی است شروع شد و با نمایش آن در 6 سال بعد در نمایشگاه سلاح ابوظبی امارات وارد بازار شد. این اسلحه در 3 مدل اصلی F2000 Tactical, F2000 S, FS2000 ساخته شده است. این اسلحه کاملا اتوماتیک میباشد و سیستم بارگذاری آن گازی است. همچنین دارای خشاب 30 گلولهای و کالیبر 5.56x45mm استاندارد ناتو میباشد و کاملا خودکار است. توسعه آن توسط یک شرکت بلژیکی به نام FN Herstal انجام شده است.
کالیبر آن 5.56 میلیمتر و برد موثر آن 500متر است. این تفنگ قادر است 850 گلوله را در یک دقیقه تخلیه کند! اف 2000 یک بزرگنمایی اپتیکالی 1.6x را دارا میباشد که طیف رویت آن 400 متر است. با این حال بزرگنمایی کم از این دید را به راحتی میتوان با حوزههای دیگر و یا دوربینهای دید در شب و … نصب شونده بر روی ریل استاندارد Picatinny جایگزین کرد.
6. مسلسل MG3
مسلسل MG3 ساخت یک شرکت آلمانی به نام راین متال است. کالیبر آن 7.62 میلیمتر است و برد موثر آن نیز 1200 متر است. با نرخ آتش 1000 تا 1300 گلوله در دقیقه میتواند در یک آن کشتاری بیسابقه راه بیندازد. این سلاح در سال 1950 معرفی شد و شهرت آن تا جایی است که توسط نیروهای نظامی 30 کشور استفاده شد.
ام ژ3 (MG3) مسلسل چندمنظوره ساخت شرکت آلمانی راینمتال است که در دهه 1950 و 60 بر اساس تیربار متوسط MG42 و به عنوان جایگزینی برای آن طراحی شده و به عنوان مسلسل سازمانی ارتش آلمان معرفی شد. این تیربار از فشنگ پرقدرت 7?62 میلیمتری ناتو استفاده میکند و کماکان در ارتش آلمان و چندین کشور دیگر به عنوان سلاح حمایتی جوخه و مسلسل خودروهای نظامی استفاده میشود. نواخت تیر این مسلسل 1000-1300 تیر در دقیقه می باشد.
قابلیت حملونقل، استحکام، دقت بالا، اعتمادپذیری، چندکارگی و سادگی استفاده و نگهداری باعث شده تا MG3 در واحدهای نظامی مختلف کشورهای متعددی مورد استفاه قرار گیرد. این سلاح علاوه بر آلمان در کشورهایی همچون ایتالیا، اسپانیا، ترکیه، پاکستان، یونان، مکزیک، ایران و سودان نیز با مجوز سازنده آلمانی تولید میشود.
5. مسلسل سنگین XM307
در سال 1980 ارتش آمریکا برای نیروهای زمینی خود طی طرحی به نام (توسعه سلاح هدف) شروع به تحقیقات و سرمایه گذاری بر روی اسلحه های جدیدی کرد. پیمانکار این طرح نیز مجموعه GDATP انتخاب شد. کلیه تسلیحاتی که بر اساس این طرح ساخته شدند با نام کلی XM شناخته میشوند. معروفترین اسلحه های این طرح XM29 OCSW ،XM8 و XM 25 هستند.
این اسلحه مجهز به سیستم کنترل آتش الکترونیکی میباشد و همچنین توان شلیک گلولههای Air-Bursting را نیز دارد. ترکیب این سیستم کنترل آتش الکترونیکی و گلولههای AB قدرت وحشتناکی به این اسلحه میبخشد به طوریکه این اسلحه میتواند در محیطهای باز یا بسته و بدون شلیک مستقیم به هدف با نفرات دشمن درگیر شد. این نارنجک انداز با فشار گاز کار میکند.
شاتون این نارنجک انداز در انتها به بولت اصلی اسلحه چفت میشود. همچنین لوله نیز به بولت اصلی اسلحه چفت میشود. نتیجه این کار این است که این نارنجک انداز دارای کمترین لگد ممکن است. تغذیه اسلحه نیز به وسیله نوار فشنگ انجام میگیرد. وقتی که اسلحه برای اولین شلیک آماده میشود بولت اصلی اسلحه در عقب اسلحه قفل میشود و پس از شلیک گلوله اول شاتون اسلحه مجددا بولت اصلی و لوله را به عقب میبرد و بولت اصلی را قفل میکند و همچنین گلوله بعدی را در محفظه شلیک میکشاند.
4. مسلسل هجومی AK-47
کلاشنیکف AK-47 در اصل، نسخه بهینهسازی شده پرقدرتترین مسلسل هجومی انفرادی جنگ جهانی دوم یعنی StG-44 است که بین سال های 1944 تا 1947 طراحی شد. StG-44 یا MP44 در سالهای پایانی جنگ جهانی توسط طراحان آلمانی ساخته شد. طراح AK-47 میخائیل کالاشنیکف است که در جریان جنگ جهانی دوم به عنوان سرباز ارتش سرخ شوروی در جبهه شرق اروپا شرکت کرد.? این تفنگ خشابهای 30، 40 و 75 فشنگی (قابلمهای) دارد و با روش غیرمستقیم و با فشار گاز ناشی از انفجار باروت مسلح میشود و سیستم قفل گلنگدن آن از نوع چرخشی است.
این سلاح در سه نوع با قنداق ثابت، تاشو از زیر، و تاشو از کنار ساخته میشود که نوع تاشو آن بسبب اشغال فضای کمتر و حمل آسانتر مورد توجه است. بسبب کوچکی و سبکی نسبی در جنگهای چریکی (پارتیزانی) کارایی دارد. کالیبر اصلی آن 7?62 میلیمتر است؛ ولی در کالیبرهای دیگر نیز ساخته شدهاست. کشورهای گوناگونی (بیشتر از بلوک شرق) و از جمله ایران این سلاح را در انواع گوناگون ساختهاند.
مزیت اصلی تفنگ کلاشینکف طراحی ساده و نسبتا جمع و جور آن است که از آن، اسلحهای ارزان و مناسب برای تولید انبوده ساخته است. الهامبخش این سلاح افسانههای قطب شمال بوده است، این اسلحه به گونهای طراحی شده است که تعمیر آن سهل و آسان بوده تا استفاده از آن برای استفاده سربازان شوروی سابق که دستکش بدست میکردند راحت باشد.? در دوران جنگ سرد بسیاری از کشورهای جهان به ویژه بلوک شرق این سلاح را بکار گرفتند.?
3. مسلسل Uzi
مسلسل Uzi اسلحه سازمانی نیروهای دفاعی اسرائیل و برخی کشورهای دیگر است. یوزی تنها 3?5 کیلوگرم وزن دارد و قادر به شلیک 600 تیر در عرض تنها یک دقیقه است. شکل کلی این سلاح از مسلسل دستی 23- SA ساخت اسلوواکی اقتباس شده بود. در سال 1957 نمونهی اولیه این سلاح با کمک صنایع اسلحهسازی فرانسه و بلژیک ساخته و به ارتش اسرائیل تحویل داده شد. شکل کلی این سلاح به گونه ای است که میتوان آن را با یک دست گرفته و شلیک نمود و عضو یکی از خوش دستترین اسلحه های دنیا به شمار میرود.
به دلیل شکل کلی T شکل آن و قرار گرفتن خشاب در قبضه مرکز ثقل سلاح به وسط آن منتقل شده است و این خود موجب میشود سلاح حتی در هنگام شلیک خودکار کمتر لرزیده و باعث افزایش دقت تیر انداز میشود. مدلهای اولیه آن دارای قنداق ثابت چوبی و مدلهای جدید آن دارای قنداق فلزی تاشو میباشند. بدنه از جنس ورق فولادی پرسکاری شده که بوسیله چهار خم موازی تقویت شده، ساخته شده است. دستگیره گلنگدن آن در بالای سلاح قرار دارد و هنگام شلیک در محل خود ثابت میماند. مقاومت آن در مقابل عوامل خارجی مانند گل و لای و خاک بسیار بالا میباشد. برگه ناظم در سمت چپ سلاح و بالای قبضه قرار دارد و دارای 3 حالت ضامن، تکتیر و رگبار میباشد.
نواخت تیر آن در حدود 600 تیر در دقیقه و برد موثر آن 200 متر میباشد. به دلیل سبکی و نواخت تیر مناسب، این اسلحه بسیار مناسب جنگهای چریکی و فعالیتهای امنیتی شناخته شد، چنانکه در بسیاری کشورهای همانند اسرائیل تا آرژانتین، شیلی و نیکاراگوئه توسط عوامل دولتی و امنیتی برای سرکوب شورشها و حرکتهای آزادیخواهانه به کار برده شده است.
2. مسلسل Thompson M1921
این یک مسلسل دستی آمریکایی است. در سال 1919 توسط John T اختراع شد. این اسلحه دارای بسیاری از نامهای رسمی چون تامی گان، پیانو شیکاگو، هلی کوپتر و غیره است. با توجه به حجم بالای آتش بصورت خودکار در این اسلحه، مورد توجه افسران پلیس، غیر نظامیان، سربازان و جنایتکاران است. کیفیت ساخت و قدرت این مسلسل، آن را به یک قاتل درجه یک حرفهای و بدون رقیب تبدیل کرده است. مسلسل تامپسون نزد نیروهای ویژه، چتربازان، پرسنل زرهی و تفنگ داران نیروی دریایی بسیار محبوب بود. هنوزه بسیاری از کهنه سربازان تامپسون را بهترین سلاح جنگ جهانی دوم میدانند.
البته مسلسل تامپسون نیز همانند سایر محصولات ساخت بشر خالی از اشکال نبود. مهمترین ایرادی که به آن وارد بود وزن 10 پوندی (5/4 کیلویی) آن بود یعنی سنگینتر از M1Garand. قدرت نفوذ گلولههای شلیک شده از آن هم کم بود چرا که این گلولهها از نوع نوک تخت بوده و سرعت دهانه پایینی داشتند. تصمیم بر آن شد که کارابین 30/0 جایگزین تپانچهها و تامپسونها شود که این امر هرگز عملی نشد. البته در درگیرهای شهری و در فواصل نزدیک، تامپسون بیرقیب و بینظیر بود. حتی تعدادی از این سلاح در جنگ کره و ویتنام مورد استفاده قرار گرفت.
1. اسلحه تک تیر انداز DSR 50
این تک تیرانداز بیصدا و بدنه ضد مواد، توسط شرکت آلمانی DSR-precision GmbH ساخته و پرداخته شده است. این اسلحه با کمی تغییر در کالیبر نسبت به هم ردههای خود، گوی سبقت را از آنها ربوده و یکه تاز میدان است. DSR 50 تک تیرانداز 12.7mm ساخت شرکت آلمانی DSR-Precisio میباشد که در اصل پایه ساختش مربوط به DSR-1 هست و توسط همان کمپانی DSR-Precisio تولید شده است. وزن این سلاح 11 کیلوگرم است و برد موثر آن 1800متر است.
انتهای لوله سلاح در نگاه اول خیلی شبیه به صدا خفهکن است اما در اصل یک blast compensator (کاهنده انفجار) است که ترکیبی از شعله پوش و کاهش دهنده فشار موثر از هوای حاصل از انفجار است. یکی از نکات جالب این اسلحه بکار گیری فناوری لگد گیری به صورت هیدرولیکی در قنداق اسلحه میباشد که در کنار blast compensator میزان زیادی از لگد سلاح رو کاهش میدهد.